«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال
به سیستم وارد شوید
جمعه ۲۳ آذر نمایش را دیدم.
دیدار آقای نعیمی پیش و پس از نمایش خوشایند بود، شاد باشید جناب نعیمی.
دیدن دوباره آقای شهرستانی بر صحنه امیدوارمان کرد به آینده. دست مریزاد و تندرست باشید جناب شهرستانی و آوای دلنشینتان افزون تر باشد.
اگر وظیفه ای بر مردم همچنان باقی باشد تنها مهربانی بیشتر بر یکدیگر است وگرنه آزار و خونریزی همه از آن شوراست.
پرکار و ماندگار باشید.
یا عاشق شیدا شو یا از بر ما وا شو
در پرده میا با خود تا پرده نگردانم...
گروه آران
و جناب استاد غریبپور
دست مریزاد
شما یگانه اید
چهارم آذر ماه نمایش را دیدم و خشنودیام از آن بی اندازه است.
امیدوارم سالن فردوسی، همه روز و شب، برای این گروه و نمایش های پی در پی آنان اختصاص یابد تا آن روزی که امیدوار باشیم گروه دیگری نیز به این پختگی و جایگاه برسد و نمایش هایی از این دست فراوان شود.
پایدار و پرکار باشید.
شنبه ۲۶ آبان ماه نمایش را دیدم،
گروه ولشدگان را بسیار دوست داشتم،
خانم الناز سلیمانی آفرین به شما،
اینکه نمایشی ایرانی بر پایه شعر ایرانی دیدم خیلی لذت بخش بود،
به گمان من می توان شوخی های ملک (الموت) را کاملا و بسیاری از دیالوگ های او را حذف کرد و بیشتر به شعر ایرج میرزا از زبان او پرداخت، حتی نقش دخترش را با او یکی کرد و از گستره کار به عمق آن افزود، مانند آنجا که شعر: عنقریب است که ایران شود ایران دگر را خواند...
دیگر اینکه این نظر من است که در میان تماشاگران نشسته بودم: آنجا که منوچهر، «جمعه دیگر» را با آن تاکید می گوید، یا «بچه» که اشاره به شعر ایرج میرزا دارد، دلنشینی و استقبال از این گونه طنزهای نهفته بسیار بیشتر از برخی شوخی های دیگر داشت.
تلاش شما ستودنی است. بسیار بسیار ماندگار و پرکار باشید
جمعه سی شهریور نمایش را دیدیم
بازی میلاد رمضانی
و هنرنمایی مریم آشوری خوب بود.
بازی آقای نعیمی و صدای خانم سلامت و دکور نمایش را دوست داشتم.
پاینده باشید.
هاتفی آواز داد از گوشهای
کای ز دستت رفته مرغی معتبر
تن فرو ده آب در هاون مکوب
در قفس تا کی کنی باد ای پسر؟
عطار
رفتیم دیدیم،
آخه ملت! برید تاتر ببینید تو رو خدا!
راستش نمایش میانه ای بود، چندان چیزی برای گفتن نداشت اگرچه برای خندیدن کمی خوب بود. دکور کاربردی بود. موسیقی مناسب نبود. بازی ها هم میانه و بد بود. نوشته های متن انگلیسی بالای صحنه هم ناکارآمد...دیگه چی!؟! همین.
آواز خوان خیابان های منهتن
جناب میکاییل شهرستانی
شما گردهم آیی هنرها هستید
همیشه در قلب مایید.
آوازخوان خیابان های منهتن
«تا اینجایم و لاف می زنم هنوز زنده ام»
شما اینجایید، درون قلب ما
زندۀ همیشگی
جناب میکاییل شهرستانی.
درود به همه
کارگردانی خوب را می شد از کوچکترین حرکات بازیگران فهمید، بازی آقای بهبودی روان و دوست داشتنی بود، اما بهتر از همه متن زیبا و قابل تامل آن بود، به همه میانسالان پیشنهاد می کنم.
آقا محمدخان
تلاشی برای پر کردن سکوت های خش دار میان آگاهی تاریخی مردمان...با نور، صدا، نقش، بازی، سکوت، نگاه...
نمایش آقا محمد خان دوست داشتنی بود
پیچ و تاب امیرحسین باقریان دوست داشتنی بود
بازی فرنوش شکری دوست داشتنی بود
ترکیب صدا ها دوست داشتنی بود
تلاشی دوست داشتنی و ستودنی
دیروز آقا محمد خان را دیدم،
تکیده در فضایی سرد، همان گونه که در ذهن او را نشانده بودند، و شاید همان گونه که برخوردش را با زنان ... که شاید این گونه هم نبوده است.
نشستم و آقا محمد خان را نگاه کردم، همان گونه که خواسته بودند:
«وقتی به دیدن آقا محمد خان می آیید همان گونه باشید که به دیدن یک گالری می روید»
از نور، همهمه ی صداها، پیچ و تاب آقا محمدخان، نرمی و آهستگی زن قاجار، فریاد زیبایی های درونی زنان، نقش های روی پرده، لهیدگی آواها، زیبایی رنگ های نقاشی، زیبایی حضور زن ایرانی، زیبایی دشمنی با حفره های سیاه در ذهن زن و مرد ایرانی، زیبایی تلاش برای پر کردن سکوت های خش دار میان آگاهی تاریخی مردمان...حظ بردم.
نمایش آقا محمد خان دوست داشتنی بود
پیچ و تاب امیرحسین باقریان دوست داشتنی بود
بازی فرنوش شکری دوست داشتنی بود
ترکیب صدا ها دوست داشتنی بود
تلاشی دوست داشتنی و ستودنی
دیروز آقا محمد خان را دیدم،
تکیده در فضایی سرد، همان گونه که در ذهن او را نشانده بودند، و شاید همان گونه که برخوردش را با زنان ... که شاید این گونه هم نبوده است.
نشستم و آقا محمد خان را نگاه کردم، همان گونه که خواسته بودند:
«وقتی به دیدن آقا محمد خان می آیید همان گونه باشید که به دیدن یک گالری می روید»
از نور، همهمه ی صداها، پیچ و تاب آقا محمدخان، نرمی و آهستگی زن قاجار، فریاد زیبایی های درونی زنان، نقش های روی پرده، لهیدگی آواها، زیبایی رنگ های نقاشی، زیبایی حضور زن ایرانی، زیبایی دشمنی با حفره های سیاه در ذهن زن و مرد ایرانی، زیبایی تلاش برای پر کردن سکوت های خش دار میان آگاهی تاریخی مردمان...حظ بردم.
نمایش آقا محمد خان دوست داشتنی بود
دلم خواست که به مرد نیک هم میهنم جناب غریب پور بگویم که بی گمان ایشان مردی نکونام است...
دیدن این نمایش شب خوبی برای من و همسرم ساخت، شادکامی، همین هم بس و بسیار است. با این همه آنچه به ذهن من می رسد برای بهتر بودنش می گویم:
به جز ترانه ی گروهی اول، دبگر ترانه های گروهی انرژی لازم را ندارد، شاید بدین سبب که ترانه نخست را یوسف میان داری می کند اما بقیه را نه.
نقش درویش جدای از استناد تاریخی اش زیادی و نابه کار است.
شوخی هایی مانند یونیسف بی مزه است و اگر گذری به امروزه می بایست، همین فشردن تکمه دستگاه تهویه هوا توسط اسماعیل عالی و کافی است.
صدای درویش برای آواز خوب است...کاش میان داری همه ی ترانه های گروهی به او سپرده می شد تا کارکردی هم بیابد...
باز هم بگویم که شادمان کردید...شاد باشید و پایدار