«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
همه چیز خوب بود تا وقتی رسید به اخرش😡 این جمله های ته اجرا یعنی چی؟" وقتی یه زن ناز میکشه و میفته دنبال یه مرد، تعادل دنیا به هم میخوره" واقعا؟ قرن بیست و یکم دارید واسه دخترای مملکت جهان سومی مون، نسخه می پیچید بشین خونه تا شازده با اسب سپید بیاد؟ واقعا خودتون به این جمله ها اعتقاد دارید؟
اصلا بزار دخترا ناز بکشن و راه بیفتن دنبال مرد مورد علاقه شون تا تعادل این دنیا به هم بریزه. شاید دنیا از اینی که هست هزار بار بهتر شد. چی این دنیای الان خوبه که از به هم خوردن تعادل ها و نظم سنتی و پدرسالارش می ترسید؟
سلام
شما از کل این اجرا واقعا همین دختران جهان سومی رو برداشت کردید؟
این نمایش اتفاقا جنبه روشنگری داشت و این فرهنگ مرد سالار رو نقد میکرد چه مستقیم و چه غیر مستقیم.
اسب سفید رو هم یه خانم خودش میتونه بسازه، این خیلی متفاوته تا دنبال آقایون راه افتادن.
این نمایش اتفاقا داشت نشون میداد دنبال یه مرد راه افتادن چطور میتونه هم از خود اون زن یا دختر دستمال کاغذی بسازه و هم زندگی زنی ... دیدن ادامه ›› که اون مرد بهش تعهد داره رو نابود کنه.
روشنفکری خیلی متفاوته با بی فرهنگی.
سنت ها باید اصلاح بشن نه حذف چون با حذفشون شما عملا تجربه هزاران ساله ای رو نادیده میگیرین که با ازمون و خطاهای زیاد یه فرهنگ شکل گرفته
سلام
شما از کل این اجرا واقعا همین دختران جهان سومی رو برداشت کردید؟
این نمایش اتفاقا جنبه روشنگری داشت و این فرهنگ مرد سالار رو نقد میکرد چه مستقیم و چه غیر مستقیم.
اسب سفید رو هم یه خانم ...
جمله های اخر نمایش، پیام نویسنده و کارکردانه. پیام اصلی شون. بازتولید فرهنگ سنتی. / طبق فرهنگ سنتی شما یا الان باید برده باشی یا بی سواد. می بینی؟ بعضی از سنت ها باید حذف بشن. چون بودن شون بازتولید عقب افتادگی و بدبختیه. / اون تیانر نیازی به شعار اخرش نداشت. خودش کامل بود. ولی نویسنده و کارگردان ترجیح دادن شعارشون رو صراحتا با چند تا جمله بگن ته نمایش. یه پیام متحجرانه که معلومه اعتقاد اصلی شونه
من سال ۸۸ اولین بار دیدم. کلا ۴ بار دیدم. نظرات جالبه. اون موقع شمس و مولانا رو بورس بود! تیاتر بین ها اهل کتاب و مطالعه بودن. الان نصف کامنتا اینه که نفهمیدن فلان شخصیت کی بود. نفهمیدم چی گفت. احتمالا خیلی از تماشاچی های الان هیچ تصوری از شمس و مولانا و بقیه ماجرا ندارن و فقط دارن یه نمایش می بینن. انگار چند قرن گذشته از اولین اجرا و اون زمان
دقیقا من هم دوست داشتم اینجا راجع به خود کار و مولانا و فرم نمایش نظر بخونم و چیزی یاد بگیرم. ولی متوجه شدم حتی کسانی که ادعای تئاتری بودن دارن فقط براشون مهمه چند تا تیاتر دیدن و نظرات کلا اینه که مثلا سالن سرد بود، هوا گرم بود، جا تنگ بود :)))))
طراحی لباس و صحنه و شروع نمایش خیلی خوب و غافلگیر کننده بود. فقط اون درخته چرا اینقد بال بال میزد؟😒 درخت عزیز یه ذره آرومتر. طوفان که نمیاد هی شاخ و برگاتو تکون میدی تو اون صحنه و دکور کوچیک
کار متوسطی هست. انتظارم خیلی بیشتر از این بود. /خوب شد بکت در انتظار گودو رو نوشت تا هر هنرمند ایرانی یه نمایشنامه با اقتباس مستقیم و نیمه مستقیم و غیر مستقیم و… از اون بنویسه
سلام
لطفا نسبتهای ساختاری در انتظار گودو با این کار رو برامون توضیح بدید. چون به لحاظ ساختار هیچ شباهتی وجود نداره. استاد تهرانی به عنوان نویسنده و کارگردان اثر مولف هستن و از حق نگذریم کار بدیعی بود.
این سالن، تاییدیه ایمنی از آتش نشانی داره واقعا؟ تا خرتناق نیمکت گذاشتن و مسیر ورود و خروج راحت قفل میشه/ تو راهروها حتی یه علامت نیست که کدوم طبقه اید و راه خروج و فرار کجاست. تهویه نداره منفی یک. خطرناکه کارتون
احتمالاً این موارد در آینده رفع شود.
من مواردی که دیدم خرابی آسانسور بود که رفع آن ساده است ولی باریکی راه پله ها ضعف معماری است .
پیچ های مسیر پارکینگ هم همین ضعف را دارد چون ماشین سر هر پیچ به سختی می پیچد .
سوای این موارد دارای معماری جالبی است و از موقعیت خوبی برخوردار است .
بطور کلی سالن آبرومندی است .
احتمالاً این موارد در آینده رفع شود.
من مواردی که دیدم خرابی آسانسور بود که رفع آن ساده است ولی باریکی راه پله ها ضعف معماری است .
پیچ های مسیر پارکینگ هم همین ضعف را دارد چون ماشین سر هر ...
با وجود یک چنین ایراداتی عجیبه که مجوز دادند. ممکنه از ساختمانهایی باشه که بزودی جلویش را با بلوک سیمانی ببندند
این تئاتر مثل این بود که چند بسته بیسکوییت ساقه طلایی بدون آب بهت بدن و مجبورت کنن بخوری! گروه موسیقی خوبی داشت که مثل آب کنار ساقه طلایی بود و اگه موسیقی نبود، قابل تحمل نبود
سپاس از حضور و نظرتون
ادبیات جالبی دارید در تحلیل یک نمایش
البته اگر مخاطبان عزیز و فهیم تیوال نظرات و کامنت های شما را در مورد سایر کارها هم بخوانند، با خصلت کامنت های شما و سلیقه ی شما کاملا آشنا میشوند و به تفسیر دقیقی از نظر شما خواهند رسید.
بازی ها محکمه (چون بازیگرا خوبن) ولی با یه متن ضعیف پر از شوخی های دم دستی جنسی/ایده خوبه ولی پردازش ضعیف/طولانیه و ریتم یه جاهایی کلافه کننده و خواب آور/
موسیقی عالیه ولی هیچ ربطی به متن نداره و جداگانه به زندگیش تا پایان ادامه میده! کلا این اجرا، زمین سوخته اس
تا امروز فکر می کردم تئاتر یه هنر فاخر هست. با دیدن این 'اسکرین شات" واقعا باید نگران آینده تئاتر ایران شد. این حجم از ابتذال رو چه جوری تو یه اجرا جا دادین؟