در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال امیر پارسائیان مهر | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 20:22:45
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
استقبال رسانه‌ها از نخستین خبر نمایش " آ "



دختران افغان، رنجهایشان را روی صحنه تئاتر به تصویر می‌کشند

نمایش " آ " به نویسندگی و کارگردانی مصطفی جنتی از دوم دیماه روی صحنه می‌آید.


به گزارش روابط‌عمومی گروه، نمایش " آ " ، به نویسندگی و کارگردانی مصطفی جنتی، با نگاهی به مشکلات اجتماعی زنان و دختران افغان ... دیدن ادامه ›› و مشکلات پیرامونی آنان در جامعه، با حضور بازیگران زن افغان و ایرانی در سالن سیمرغ بنیاد بیدل دهلوی به روی صحنه می‌رود.
مصطفی جنتی گارگردان این اثر، پیش از این کارگردانی نمایش "بیوه سیاه بیوه سفید" با نگاهی به معضل کودک همسری را بر عهده داشته و نمایش " آ " در ادامه نمایش قبلی، نوشته و کارگردانی شده است. وی که دستی در بازیگری سینما و تئاتر نیز دارد، پیش از این در آثاری همچون فیلم "موقعیت مهدی" و سریالهای "شریک جرم"، "خسوف"، "زیر همکف"، "آرام می گیریم" به عنوان بازیگر حضور داشته است. همچنین جنتی سابقه حضور در نمایش‌های "میراث"، "راپورت‌های شبانه دکتر مصدق"، "آن سه نفر" را نیز به عنوان بازیگر در کارنامه هنری خود دارد.
از بازیگران این نمایش می‌توان به: آوا نظری، فائزه جعفری، صادق داورزنی، ریحانه قزوینی اشاره کرد.
همچنین عوامل نمایش عبارت از؛ مشاور هنری: محمودرضا رحیمی، دستیار کارگردان: طاها سردوز، عکاسان: کورش برزی، شیما عبدالوند، مدیر صحنه: مرتضی جنتی، طراح صحنه و دکور: علی ساسانی‌نژاد، مجری دکور: آذین گرکانی و صالح دهقانی، لباس: مریم صادقی، گریم: فاطمه ویدافر، نور: صالح دهقانی، موسیقی: عباس عامری، گرافیست: مهدیه صالحانی، مدیر روابط‌عمومی و رسانه: امیر پارسائیان‌مهر هستند.
در خلاصه این نمایش از زبان کارگردان آمده است: آوازی برای سوگواری مادرم آماده کرده بودم، اما یادم نمی آید چه بود طنینش، چه بود؟ چه بود آن آواز که جان برایش دادم؟؟؟

شایان ذکر است نمایش " آ " از روز یکشنبه ۲دیماه ساعت ۲۰:۴۵ در بنیاد بیدل دهلوی به آدرس؛ خیابان طالقانی، خیابان موسوی شمالی، ضلع شرقی پارک هنرمندان، خیابان استاد ممیز آغاز می‌شود و علاقه‌مندان به تهیه بلیت و تماشای این نمایش می‌توانند به سایت تیوال مراجعه کنند.
محمد فروزنده، سپهر و امیر مسعود این را خواندند
صادق داورزنی این را دوست دارد
اینقدر واسه زنان و دختران خودمون رنج کشیدیم و میکشیم که حس میکنم دیگه جایی برای زنان دیگه نیست.
۵ روز پیش، جمعه
هما م
اینقدر واسه زنان و دختران خودمون رنج کشیدیم و میکشیم که حس میکنم دیگه جایی برای زنان دیگه نیست.
سلام خانم محترم وقتتون بخیر مرسی که دیدگاهتون رو با ما به اشتراک گذاشتید 🌹
هدف اصلی این اجرا رنجی جهان شمول است که بسیاری از زنان با هر نژاد و ملیت و رنگ پوستی تجربه اش کردند
گاهی میشود یک نژاد یا ملیت به نمایندگی تمام زنان جهان حرفی را در قالب تئاتر بیان کند
اگر دوست داشتید اجرامون رو به تماشا بنشینید مرسی از توجه تون
۳ روز پیش، یکشنبه
صادق داورزنی
سلام خانم اسدی وقتتون بخیر جمله ی بسیار عمیقی فرمودید واقعا جبر جغرافیایی نیز در قالب خودش رنج های زیادی را در پی دارد خوشحال میشم اجرامون رو به تماشا بنشینید 🌹
سعی صحنه تان ، منجر به تدبری بر رفع رنج
کامیاب صحنه ها باشید
۳ روز پیش، یکشنبه
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
دوستان عزیز دانشجو
از طرف گروه نمایش "محبوبه ها" پیشاپیش روز دانشجو را بهتون تبریک میگیم.

به مناسبت روز دانشجو و پیرو درخواست های شما عزیزان که یه اجرا در ساعت متفاوت برگزار بشه، روز شنبه، 17آذر، ساعت 17:00، سانس ویژه با تخفیف دانشجویی گذاشتیم.

بازم روزتون مبارک و به امید دیدار همگی شما
روابط عمومی نمایش "محبوبه ها"
درسته نمایشتون رو دوست نداشتم ولی آفرین به اینهمه درک و احترام
رعنا وثوق
درسته نمایشتون رو دوست نداشتم ولی آفرین به اینهمه درک و احترام
یه سانس ویژه هم برای فالگیرهای قهوه باید بزارن به نظرم🙃🙃
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
یادداشت دکتر ابوالفضل حری بر نمایش «کمی شبیه تئاتر»

منتشر شده در خبرگزاری آنا
۵ آذر ۱۴۰۳

خبرگزاری آنا ـ ابولفضل حری (استاد دانشگاه، پژوهشگر و منتقد ادبی):«کمی شبیه تئاتر»، به نویسندگی، کارگردانی و تهیه‌کنندگی میثم زندی مدتی است که اجرایش را در سالن قشقایی تئاتر شهر آغاز کرده و چند اجرای پایانی را ... دیدن ادامه ›› می گذراند.

این نمایش در نگاه اول ساده به نظر می‌رسید، اما هر لحظه‌اش چنان عمیق و درگیرکننده بود که نه فقط مرز میان تماشاگر و بازیگر، بلکه میان واقعیت و خیال را هم در هم می‌شکست. در بدو ورود، فردی که گویی از چراغ جادو بیرون آمده باشد، به ناگاه روبروی ما سبز شد و ما را به تمامی غافلگیر کرد به سبب پرسشی که پرسید: «نظرتان دربارۀ آینه چیست؟» این پرسش مرا بی‌درنگ به یاد شعر سیلویا پلاث، شاعرۀ امریکایی و همسر تد هیوز، انداخت؛ شعری که سال‌ها پیش خوانده و در کلاس هم تدریس کرده بودم و هنوز صدای صادقانۀ آینۀ آن در ذهنم طنین داشت.

بانو نیز گفت: آینه، آخرین تصویر را از ما نشان می‌دهد پیش از آنکه از خانه خارج شویم. هیچ نمی‌دانستیم همین پاسخ‌های ما، بعداً خود جزیی از نمایش خواهد بود و ما با همین پرسش در آستانه ورود به دنیای نمایش قرار گرفتیم. در شعر پلاث، آینه شخصیتی زنده و صادق دارد. او خود را «چشم کوچک الهی» می‌نامد؛ آینه‌ای که تنها حقیقت را بازتاب می‌دهد، بی‌هیچ تعصب یا ملاحظه (عذرخواه هستم که اصل شعر را ذکر می‌کنم، چه هم زبان شعر ساده و مفهوم است و چه اینکه شعر در فرایند ترجمه، به قول رابرت فراست، «از دست می‌رود»)

I am silver and exact. I have no preconceptions
Whatever I see I swallow immediately
Just as it is, unmisted by love or dislike
I am not cruel, only truthful --
The eye of a little god, four-cornered

هر روز، زنی را می‌بیند که به او نگاه می‌کند و در پی یافتن ردپای جوانی از دست‌رفته است. اما زن، به‌جای پذیرش حقیقتی که آینه به او نشان می‌دهد، به ماه و شمع پناه می‌برد؛ بازتاب‌هایی فریبنده که واقعیت را کم‌رنگ و زیباتر جلوه می‌دهند:

Then she turns to those liars, the candles or the moon
I see her back, and reflect it faithfully
She rewards me with tears and an agitation of hands
I am important to her. She comes and goes
Each morning it is her face that replaces the darkness
In me she has drowned a young girl, and in me an old woman
Rises toward her day after day, like a terrible fish.

شعر پلاث همیشه برایم نوعی آینۀ ذهنی بود؛ بازتابی از خودآگاهی. اما امروز، نمایش چیزی شبیه تئاتر این مفهوم را به شیوه‌ای عینی‌تر و ملموس‌تر به من نشان داد یا بهتر، «بازنمایی کرد» (برای آنکه، نوشته طولانی نشود، از روی اجبار تحلیل شعر پلاث را حذف کرده‌ام).

مشاهده ادامه مطلب در خبرگزاری با لینک
https://ana.ir/fa/news/942531/%D9%88%D9%82%D8%AA%DB%8C-%D8%AA%D8%A6%D8%A7%D8%AA%D8%B1-%D8%B4%D8%A8%DB%8C%D9%87-%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%D8%B4%D9%88%D8%AF
خسرو معصومی، هنرمند پیشکسوت و نویسنده و کارگردان سینما و تلوزیون از مهمانان شب‌های گذشته نمایش "کمی شبیه تئاتر" بود.
دکتر قاسم احمدی‌،
از مدیران فرهنگی به تماشای نمایش کمی شبیه تئاتر نشست.
استاد هادی مرزبان
طراح، کارگردان و بازیگر تئاتر و سینما و تلویزیون از مهمانان شب‌های گذشته نمایش "کمی شبیه تئاتر" بود.
خسرو احمدی
بازیگر، کارگردان و تهیه کننده تئاتر و سینما مهمان ویژه نمایش "کمی شبیه تئاتر" بود.
درود و عرض ادب

از طرف کارگردان، بازیگران و عوامل گروه "محبوبه‌ها"، از استقبال و همراهی شما مخاطبان فهیم و گرامی قدردانی می‌کنم.

به امید دیدار همگی شما در سالن هما

با احترام
روابط‌عمومی نمایش "محبوبه‌ها"
مخاطبان گرامی
در پاسخ به پرسش‌های شما عزیزان،
فروش روزهای جدید نمایش محبوبه‌ها، از امروز پنجشنبه، ساعت ۱۲:۰۰ باز میشه.
۱ روز مانده تا آغاز پیش‌فروش
۲ روز مانده تا آغاز پیش‌فروش
۳ روز مانده تا آغاز پیش فروش
نگاهی به نمایش «امان»

خبرگزاری ایرنا، ۲۵مهر ۱۴۰۳


امان، قصه فروپاشی جامعه یا اخلاقیات؟

تهران- ایرنا- امان از یک اتفاق یا امان به معنای پناه بردن؟ پنج زن بر سر سفره نشسته‌اند و دعای «امان» می‌خوانند. امان از چه و یا چه کسی؟ ... دیدن ادامه ›› پرسشی که کارگردانش در جوابش می‌گوید: امان، به معنای امان از یک اتفاق است؛ اتفاقی که می‌توانست شکل نگیرد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا، «امان» را عباس جمالی نوشته و مجتبی جدی با جابجایی اپیزودهای نمایشنامه آن را از ۱۸ شهریور تا ششم مهر با تهیه‌کنندگی آرش دهقان شاد در سالن نمایش هامون به روی صحنه برد؛ داستانی برای تمامی فصول؛ از دل جامعه می‌گوید و از درون خانواده‌هایی که دچار فروپاشی شده‌اند؛ فروپاشی ناخواسته از اتفاق‌هایی است که می‌توانست رخ ندهد و تمامی پنج کاراکتر زن نمایش زخم‌خورده از این اتفاق‌ها فریاد امان سر می‌دهند.
امان حکایت دختری است جوان که دچار لکنت زبان شده است، مادری اسیر اعتیاد همسرش که برای نجات دو فرزندش از دست پدر، آنها را به مهلکه مرگ می‌برد، دختر جوان دیگری که چوب اعتمادش را می‌خورد ، دختری جوان که برای اویی که دوستش می‌دارد دست به دامن عمل جراحی زیبایی می‌شود و در نهایت زنی میانسال که برای چهار زن دیگر موعظه می‌کند اما گویی که خود نیز قربانی اتفاقی است ناخواسته. زینب ‌ایزدپناه، مهسا ‌بهروزی، نازنین ‌حشمدار، سمیرا ‌زائری و یاسمن ‌نصیری در نقش زنان داستان ظاهر می‌شوند.
امان اگرچه در آنچه چشم‌های تماشاچیان را در عین ناباوری غرق پیامدهای این اتفاق‌های ناخواسته شخصیت‌های داستان می‌کند، اما در عمق بیانگر حقیقتی است تلخ از آنچه جامعه را درگیر خود کرده است. حقیقتی که در پشت نقاب فلسفه‌ گم می‌شود؛ از فلسفه ژیل دلوز گرفته تا هگل که در بیان دختر یک دل نه صد دل باخته قصه، فلسفه‌ای که بعد از هگل دچار ازمحلال شده است. حتی فلسفه هایدگری و مارکسی و در راس همه اینها نیچه هم پاسخی درست برای حل مساله ندارد.

چون از جامعه‌ای نه به ظاهر که در واقع بیمار سخن می‌گوییم؛ در پی زیبایی است که از زیبایی افلاطونی، ارسطویی و سقراطی هم عبور کرده‌ایم اما در ذائقه تماشاچی در عین بی‌رنگی مزه زقوم می‌دهد. دوگانگی ساختگی یا دروغ‌های ساختگی؟ کنار آمدن با واقعیت یا شخصیت‌هایی که سختشان است کنار آمدن با حقیقت ماجراهایی که ناخواسته درگیرش شده‌اند؟ و این بزرگترین سوال بشریت است: گرد و غباری که حقیقت را پوشانده است.
مجتبی جدی کارگردان امان در گفت و گو با خبرنگار فرهنگی ایرنا درباره این‌که امان می‌خواست چه بگوید؟ یک جامعه بی‌اخلاق یا بی‌اخلاقی یک جامعه؟ اظهار داشت: امان قصه فروپاشی یک جامعه است یا اخلاقیات، فرقی نمی‌کند. شما با جامعه‌ای که دچار فروپاشی شده، روبه‌رو هستید. حالا شاید جامعه به دوران پیش از فروپای برگردد یا خیر. این یک سوال بزرگ است. او می‌گوید: برای من مساله این است؛ وضعیتی که کاراکترها در آن قرار گرفته‌اند اهمیت دارد.
جدی تصریح کرد: برای من مهم نبود نمایشنامه چه می‌خواهد بگوید. در کارگردانی بیشتر به این فکر می‌کنم چگونه بیان شود. این که چه چیزی بیان شود برای من مهم نیست و چگونه گفتن برای من مهمتر بود. به خاطر همین، نمی‌دانم بگویم نمایش من درباره چه چیزی می‌خواست بگوید.
کارگردان می‌گوید: امان، به معنای امان از یک اتفاق است؛ اتفاقی که می‌توانست شکل نگیرد و اتفاقات خودخواسته نبود و وقتی در موقعیت قرار می‌گیری حواست نیست چه می‌شود. هیچ کس نمی‌خواهد در موقعیتی قرار بگیرد که بعد از آن پشیمان شود.
او یادآوری می‌کند: در زمان کودکی، دایی‌ام همیشه به من می‌گفت با دوستانت که به جایی می‌روی خاطره‌هایی به‌جا بگذارد که بعدا آتو نشود در دستشان. خاطره‌ای که از آدم‌ها از خود به‌جا می‌گذاری جوری نشود که بعدش به خودت بگویی ای کاش این کار را نمی‌کردم.
کارگردان امان درباره دست‌کاری در اصل نمایشنامه در زمان اجرا هم گفت: فقط اپیزودها جابجا شده است. و امان در یک کلام، مجلسی است روایتگر؛ چند زن روایتگر در مقابل چشمان تماشاچیانی که مویه‌کنان روایت زنان.
دیگر عوامل این نمایش عبارتند از: مجری طرح: رها ‌جهانشاهی، مشاور پروژه: مسعود ‌ملکوتی‌نیا، طراح صحنه و طراح لباس: مجتبی ‌جدی، طراح گرافیک: نگین محمدعلی، عکس: فتاح ذی‌نوری و رضا ‌جاویدی، طراح نور: نازنین ‌یارویسی، موسیقی(قطعه تنها): حسام ناصری، کمانچه: (تکنواز) سامان صمیمی، طراح تیزر و طراح موشن: علیرضا ‌لطفی‌زاده و مصطفی فراهانی، روابط عمومی: امیر ‌پارسائیان‌مهر، دستیار کارگردان: علیرضا ‌لطفی‌زاده، منشی صحنه: سمیرا ‌زائری و مدیر صحنه: رضا سالاریانی.

مطلب کامل در خبرگزاری ایرنا
https://www.irna.ir/xjRH68
مخاطبان گرامی؛

با افتخار و احترام، برای ۴روز آغازین(جمعه، ۱شنبه، ۲شنبه، ۳شنبه) نمایش "فلو"، تخفیف ویژه در نظر گرفته شد و شما گرامیان می‌توانید با تخفیف ۳۰٪ اقدام به خرید بلیت بفرمایید.

با تهیه‌کنندگی سیما تیرانداز؛ «فلو» به تماشاخانه انتظامی می‌رود

نمایش «فلو» با کارگردانی مشترک فاطمه محمدعلی و علی ریاحی از 13 مهر در تماشاخانه انتظامی خانه هنرمندان روی صحنه می‌رود.

به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از روابط‌عمومی گروه، نمایش «فلو» نوشته علی ریاحی و کارگردانی مشترک فاطمه محمدعلی و علی ریاحی و تهیه‌کنندگی سیما تیرانداز، از روز جمعه ۱۳ مهر ۱۴۰۳ در تماشاخانه انتظامی خانه هنرمندان ایران روی صحنه می‌رود.

بازیگران این نمایش (به ترتیب ورود به صحنه) عبارتند از: فاطمه محمدعلی، علی میرابی، یگانه محمدی، شایان فصیح‌زاده، هومان دیلمی، ... دیدن ادامه ›› ساحل شفیعی‌.

دستیار کارگردان: یاس یابنده‌زر، منشی صحنه: ملینا صادقی، طراح لباس: فاطمه محمدعلی، طراح صحنه: یاس یابنده‌زر، طراح پوستر: نازنین زهرا محمدعلی، عکاسان: فرهاد همتی و داریوش احمدی و روابط‌عمومی: امیر پارسائیان‌مهر، دیگر عوامل «فلو» هستند.

فروش بلیت نمایش «فلو» از طریق سایت تیوال انجام می‌شود.
اعلام نظر محسن خیمه‌دوز، منتقد تئاتر و روزنامه نگار
درباره اجرای "امان"
یادداشت علی جعفری فوتمی، منتقد،
درباره نمایش "امان"
امیر مسعود و محمد فروزنده این را خواندند
امیرمسعود فدائی و arash dehgan این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
مجید یوسفی:
کیف کردم از دیدن این اجرا...
فقط تا جمعه اجرا دارن، تونستید حتما ببینید.
بازیهای درجه یک
کارگردانی درست
متن خوب
دمتون گرم
تأملی کوتاه بر نمایش امان نوشته‌ی عباس جمالی و کارگردانی مجتبی جدی

به قلم بهزاد صدیقی

منتشر شده در خبرگزاری خبر‌آنلاین



مونولوگ‌های مینی‌مالیستی اجتماعی زنانه


بعد از مدت‌ها نمایشی با موضوع اجتماعی به اسم امان در تماشاخانه‌ی هامون به روی صحنه رفته ... دیدن ادامه ›› است؛ اجرایی مینی‌مالیستی که وضعیت جامعه‌ی زنان ایران را با حضور پنج شخصیت زن و مسائل مبتلا‌به آن‌ها را به نمایش در آورده. عباس جمالی به عنوان نمایش‌نامه‌نویس این اثر، پنج شخصیت زن را به عنوان نماینده‌ای از زنان رنج کشیده جامعه‌ی ام‌روز  انتخاب کرده و برشی از زنده‌گی روزمره‌ی آنان و وضعیت تلخی را که برای‌شان اتفاق افتاده بود، تصویر کرده و با خلق این پنج شخصیت (مادر، دختر، خانم جلسه ای و ... با نام های شیرین، شهره، هنگامه، زهره و فاطمه) به بازنمایی آن چه را که برای‌شان اتفاق افتاده بود، می‌پردازند. در واقع ما آنان را در سفره‌ی روضه‌خوانی زنانه می‌بینیم که با خود یا برای خود سخن می‌گویند و در یک مجلس زنانه برای خواندان دعای امان حاضر شده‌اند. هر چند، هر کدام از این پنج مونولوگ در خود قابلیت تبدیل شدن به یک مونولوگ طولانی‌تر و کامل‌تری دارند و هر کدام از آن‌ها می‌توانند تا اجرای یک نمایش‌نامه‌ی حدودن سی‌دقیقه‌ای پیش روند.
مجتبی جدی به عنوان کارگردان در اجرای نمایش امان، با انتخاب چند بازی‌گر زن جوان و طراحی صحنه‌ی موجز و مختصر (حدود بیست-سی استکان بلوری به فاصله حدودن یک متری از هم در کل صحنه‌ی تماشاخانه هامون) و چینش پراکنده‌ی بازی گران در صحنه، تصویری واقع‌گرایانه و تلخ و البته خلاق و دیدنی از داستانک‌های این پنج مونولوگ را به نمایش درآورده است. در این نمایش بازی‌گران نیز می‌کوشند به اندازه و مطابق شخصیت‌های خلق‌شده در متن، روان و محکم به اجرای نقش خود بپردازند. از سویی دیگر کارگردان با حرکت‎بندی به اندازه و بجا در صحنه، می‌کوشد تا ما هیچ‌گونه حرکت اضافه یا زائدی از آن‌ها را نبینیم. هم‌چنین به فراخور برخی از مونولوگ‌ها در بخش کوتاهی از اجرا، شاهد طنز تلخی هم بشویم. به خصوص در مونولوگ نخست که تصویر یک زن جوان را در بعد از مرگش در روبه‌رو شدن با نکیر و منکر می‌بینیم، این طنز تلخ تشدید هم می‌شود.
به گمانم تئاتر ایران مدت‌هاست از تئاتر اجتماعی خالی و دور مانده است و بعد از اجرای تئاتر کافه کات به کارگردانی حسین کیانی در سال گذشته، تئاتر امان حرف‌هایی برای گفتن و دیده شدن دارد و می‌تواند تماشاگران جدی تئاتر را با تئاتر آشتی دهد.
امید که اجرای این تئاتر از اجرای یک هفته‌ای محدودی که برایش در نظر گرفته‌اند، دست کم به یک ماه افزایش پیدا کند؛ البته اگر تماشاگران و رسانه‌ها از آن استقبال و حمایت کنند. به گمانم تماشاگران جدی و حرفه‌ای تئاتر دیدن این تئاتر مینی‌مال را نباید از دست دهند.

بیست‌وهشتم شهریورماه هزاروچهارصدوسه


متن کامل این یادداشت در خبرگزاری خبرآنلاین:
https://www.khabaronline.ir/news/1959637/
تنهایی پرهیاهوی زنانه

یادداشت محمدحسن خدایی، منتقد تئاتر
درباره نمایش «امان» به کارگردانی مجتبی جدی

انتشار در روز پنجشنبه، به‌تاریخ ۲۹شهریور ۱۴۰۳



گویی در ظاهر امر، زنان نمایش «امان» بر گرد یک سفره نشسته‌ و بنابر ضرورتی نامکشوف، برای یکدیگر درددل می‌کنند و تمنای همدلی دارند. اما ... دیدن ادامه ›› هرچه به پیش می‌رویم این واقعیت تلخ و عریان، بیشتر عیان می‌شود که شوربختانه در این مکان برزخی، با تمام تقلاهای بشری، خبری از همبستگی زنانه نیست و تک‌گویی‌ هذیان‌وار این زنان چادرپوش، بیش‌وکم نشانه‌ای است از بدن‌هایی منفرد که از سر استیصال، مشغول به روایت کردن سرگذشت غمبارشان برای همه و هیچ‌کس‌ هستند.
عباس جمالی در مقام نمایشنامه‌نویس، به تاریخ معاصر ما می‌پردازد و توأمان، یک وضعیت متناقض از عاملیت و سرکوب زنانه را به میانجی حضور پنج زن با هویت‌های اجتماعی متفاوت صورت‌بندی می‌کند. جمعی از زنان جوان و میانسال، سرگردان میان دوران مدرن و سنت‌های گذشته، که معلوم نمی‌شود در این فضای کم‌وبیش انتزاعی چرا حضور دارند و این چنین از خود برای خود و دیگران می‌گویند. نام‌هایی چون زهره، فاطمه، شهره، هنگامه و شیرین که می‌تواند همچنان ادامه یابد و روایتگر گوشه‌ای از تاریخ شفاهی زنان این سرزمین باشد در نمایشنامه «امان» مشاهده می‌شود.

به هر حال استراتژی نمایشنامه، کنار هم قرار دادن زنانی است از وضعیت‌های مختلف اجتماعی که در یک چشم‌انداز کلی تحت ستم قرار گرفته‌اند اما درنهایت و بنابر گفتاری که بر زبان می‌آورند به‌تمامی واجد معصومیت زنانه نیستند و در این ساختار معیوب، می‌توانند خود جزئی از مکانیسم سرکوب باشند. چه با انفعال و همراهی آنان، چه با مقاومت نابجا و بی‌موقع‌شان، این چرخه خشونت و انقیاد، می‌تواند بازتولید شود و زنان و مردان بیشتری را قربانی کند.

به لحاظ اجرایی، مجتبی جدی در جایگاه طراح و کارگردان، تلاش دارد مناسبات متن نمایشنامه را به اینجا و اکنون ما نزدیک کند. در این معاصر کردن نمایشنامه «امان» که ازقضا یکی از متن‌های معاصر زمانه ماست، کارگردان ترجیح داده ترتیب نمایشنامه را چنان تغییر دهد تا گفتار پایانی مربوط باشد به زنی چون شهره که از دل یک گفتار ایدئولوژیک، به دیگر زنان تذکار می‌دهد که مراقب وضعیت فاسد کنونی باشند و با ادعیه خواندن و ذکر گفتن، راهی به نجات و رستگاری بیابند. از این منظر، انتخاب مجتبی جدی در این شکل از پایان‌بندی، تاکیدی است بر این واقعیت مهم که در وضعیت دشوار این روزهای جامعه، همچنان یکی از راهکارهای توده مردم برای تاب‌آوری توسل به مناسک مذهبی است و التزام به رعایت آداب دینی. دعای امان اینجا به‌مثابه استعاره‌ای از اتصال با امر والا و باورمندی به شعائر مذهبی جلوه می‌کند و بدیلی است در مقابل انبوه گفتارهای موفقیت و روانشناسی دوران حرمان و عسرت.

صحنه نمایش چنان تدارک شده که حسی از آشنایی و غریبگی همزمان را تداعی کند. کف سالن هامون با نظمی مثال‌زدنی پر شده از استکان‌ها و نعلبکی‌های ایرانی که قرار است در ادامه جابه‌جا شده و در صورت نیاز، پر از مایعات شود. زنان نمایش در فاصله‌ یا نزدیکی با این اشیاء از همان ابتدای نمایش، پوشیده در چادر مشکی، بی‌حرکت نشسته و به انتظار فرصتی از برای خودبیانگری هستند.

در ادامه آنان این فرصت را می‌یابند که از خود و زندگی‌ بگویند و بدن‌های ایستا و سرکوب‌شده‌شان را به حرکت درآورند. یکی به هنگام حرف زدن لکنت دارد، دیگری اغوا می‌کند و آن یکی بهت‌زده از گذشته و ناکامی‌هایش می‌گوید و آن دیگری در نقش ناصح ظاهر شده و حق به‌جانب می‌نماید. اما این تماشاگر است که در این مواجهه اخلاقی با شخصیت‌ها، نسبت به هرکدام از این سوژه‌های انسانی قضاوت می‌کند و از خود همدلی یا مفارقت نشان می‌دهد. مجتبی جدی ترجیح داده دینامیسم درونی نمایش را به‌شدت کنترل کند و همچون یک مهندس سختگیر، همه‌چیز را در جایی که احساس می‌کند درست است قرار دهد. بنابراین جای تعجب نخواهد بود که اجرا چندان به امر بداهه گشوده نباشد و تن به مدیریت تمام‌عیار دهد.

بازیگرانی چون زینب ایزدپناه، مهسا بهروزی، نازنین حشمدار، سمیرا زائری و یاسمن نصیری به‌خوبی توانسته‌اند در خدمت اجرا باشند و حضور زنانه شخصیت‌ها را با تمام سرکوب‌ها و تخطی‌ها رویت‌پذیر کنند. نمایش امان بیش از آن‌که مبتنی بر حرکت باشد، به سکوت و ایستایی تمایل دارد و شیوه اجرایی که کارگردان به‌کار گرفته، در خدمت تعادل‌بخشی به این تضاد دیالکتیکی مابین کنش و امتناع است. نمایش «امان» به زنان می‌پردازد و با غیاب بدن مردانه، سرکوب و سوژه‌گی زنانه را از نو به امری بحرانی بدل می‌کند. حتی در زمانه‌ای این‌چنین سکولار که دعای امان خواندن می‌تواند برای عده‌ای نامأنوس شده باشد.

مشاهده اصل یادداشت در خبرگزاری از طریق
https://hammihanonline.ir/fa/tiny/news-21182