در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال ترنم فدائی | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 21:06:41
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
این شاهکارِ عزیزِ من‌، بعد از ۶ بار دیدنِ اجرا، هنوز هم دلیل داره برای چندباره دیدنش. صابر ابر هم با اجرای درخشانش، کاری می‌کنه که همیشه تو این تئاتر منتظر یه چیز جدید باشی تا بعدش با ذوق بخوای برای بقیه تعریف کنی و بگی امشب اینو گفتا! هرشبی که به تماشای تئاتر نشستم، به خودم تو راه برگشت گفتم دیگه امشب یه چیزی می‌نویسم درموردش، ولی خب فکر می‌کنم "تو سکوت یه شکوهی هست که تو وراجی نیست." بنابراین، امشب که می‌دونم دل‌/تنگ خواهم شد برای تک‌تک‌ ثانیه‌های حضور داشتن به عنوانِ مهمان صابر ابر، دوست دارم پیشنهاد کنم که یک بار هم که شده به تماشای این شاهکار بشینین و لذت ببرین و زندگی‌ش کنین و نفسش بکشین. و به قول مهرنوش مومنی عزیزم، بذارین در آغوشتون بگیره. شاید این آغوش انقدر امن باشه که دلیلی بشه برا بودن. آقای ابر عزیز، هنر قدردان شماست، برای انقدر درست ادا کردنش.
و تمامی عوامل که به اندازه‌ی بی‌نهایت زحمت می‌کشن برای همچین کیفیتی.
تا هرموقع بنویسم می‌دونم که کلمات کم میان برای نوشتن احساسم به این اجرا. برای همین، سعی می‌کنم استاد حرف زدن تو سکوت باشم و تا ابد تو یه گوشه‌ی خیلی خیلی عمیقِ قلبم، امشب به صرف بورش و خون رو نگه دارم. چون قلبمه که توی این سالن جا مونده. از اولین اجرایی که دیدم، تا همین حالا.
الهی که ثانیه به ثانیه بیشتر بدرخشین و همین‌قدر باکیفیت باشین، همه‌جا و همیشه.🫀
از امشب به صرف بورش و خون و صابر ابر ممنونم، به‌خاطر تمامِ این ۴ ماه.
از ۹ِ اردیبهشت ۱۴۰۳ تا ۲۳ شهریور. به‌خاطر این‌که دلیلی شد برای وجود داشتن و منتظر بودن. دلیلی شد برای این‌که امیدوار بود، نمی‌دونم. برای اینکه به چیزی دل‌ بست و بعد از مدت‌ها انقدر مشتاق بود. امشب به صرف بورش و خون توی ۴ ماهی از زندگیم اتفاق افتاد که آسون نبود و این‌که زنده نگهم داشت، باعث شد انقدر برام عزیز بمونه.
برای همیشه، یه تیکه از قلب من توی سالن بلک باکس شهرکتاب باقی می‌مونه و این خوشحالم می‌کنه.
- راضی‌این از زندگی؟ +(آقای ابتهاج): فوق‌العاده؛ ببینین من این شانس رو پیدا کردم که یه چیز به نام سمفونی ۹ بتهوون گوش کنم. کجا می‌تونستم گوش کنم؟ این میز می‌تونه بگه که من سمفونی ۹ بتهوون شنیدم؟ آواز ابوعطای شجریان رو شنیدم؟ کجا من می‌تونستم بشنوم اینو جز در زندگی؟
و برای من تا اینجای زندگی، امشب به صرف بورش و خون دلیلی خواهد بود برای گفتن فوق‌العاده در جوابِ این سوال.

پ.ن: مرسی از تمام عوامل برای به وجود آوردن همچین اثری :))
یک‌سری حقیقتا وجود داره که توی هیچ کامنتی گفته نشده، نه تئاتر اونقد فوق‌العاده‌س که فنا میگن، نه واقعا اونقد پر از اشکال که تئاتربینای قهار دارن راجع بهش حرف میزنن. (البته شاید من دیدم هنوز نسبت به تئاتر اونقدر بزرگ و باز نشده) ولی بزرگترین مشکلش افرادی بودن که اومده بودن تئاتر و ببینن!! جوری که همه داشتن صحبت می‌کردن، همه داشتن فیلم و عکس میگرفتن غیرقابل باور بود و به طور مشخص احتمالاً برای اولین بار تئاتر اومده بودن!! خلاصه، نوعش خاص بود حتی اگه سلیقه خیلیا نباشه، به نظر من که فکر پشتش بود. خلاصه، بازی‌ها خوب در اومده بود، نه فوق‌العاده ولی افتضاح نبود و نمایشنامه هم قابل قبول بود.
ولی امروز یه کودکی هم بودن اونجا که خب وقتی میگن بالای ۱۲ سال یعنی بالای ۱۲ سال :)) کمک.
ولی درکل خسته نباشید به همه.
وای چه جوری اون شرایط رو تحمل کردین؟!!!!!
واقعاً جای تقدیر داره که تا آخر اجرا نشستین🙏🏻🌸
۱۳ مرداد ۱۴۰۲
سحر بهروزیان
وای چه جوری اون شرایط رو تحمل کردین؟!!!!! واقعاً جای تقدیر داره که تا آخر اجرا نشستین🙏🏻🌸
بالاخره از فامیل های امیر مسعودند... نحملاتشون بالاست
۱۴ مرداد ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
قشنگ‌ترین نکته راجع به اینطور تئاترها حس زندگی‌ایه که درونشون جریان داره که به بیننده منتقل میشه.
همین‌طور این‌روز‌ها همه به این حال خوب نیاز دارن.
خیلی زیاد لذت بردیم. به ویژه از بازی‌ها.
خسته نباشید آقای خطیبی و تمامِ اعضای گروه.