در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال فرهاد ریاضی | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 02:45:42
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
نمایشی دیدنی و تامل‌برانگیز با نقدهایی

کهبد تاراج در ادامه مسیر روایی خود در نگاه به پرتره شخصیت‌های مهم تاریخ ایران، این بار «غلامرضا خوشرو» ... دیدن ادامه ›› موسوم به خفش شب را وسط قرار داده است.
در اجرای جدید، در نسبت با اجرای تماشاخانه ایرانشهر که پیش از کرونا اجرا شد، علاوه بر تغییراتی در بازیگران، نگاهی نو به بعضی میزانسن‌ها داده شده است که اثر را دیدنی‌تر کرده است.
من نمایش رو از این چند زاویه بسیار دوست داشتم دیدم:
- بازی درخشان بهروز پناهنده در نقش غلامرضا خوشرو
- بازی درخشان خانم جوانه دلشاد و خانم گیلدا حمیدی در نقش یکی از قربانیان و مجید رحمتی در نقش همسر یکی از قربانیان
- طراحی صحنه درخشان حمید پورآذری
- نگاه متن به شخصیت از ابعاد دراماتورژی
- کارگردانی پخته‌تر از همیشه کهبد تاراج
.
و از این چند زاویه به نمایش نقد دارم:
- شیوه پایان نمایش و دیالوگ پایانی(که در اجرای قبل هم نتوانستم ارتباط بگیرم)
- ضرورت تمرکز بیشتر بر روی پیوست‌های فرهنگی و اجتماعی کار
- بازی یکی از قربانیان

به نظرم این نمایش جای یک جلسه نقد و بررسی خوب با حضور جامعه‌شناسان را دارد.
به امید دیدار مجدد این نمایش هستم و آرزومند موفقیت گروه
سلام فرهاد عزیز
ممنونم ازت چقدر عالی که نوشتی 👌🏻🌸❤️
امیدوارم حضوری بتونیم در مورد پایان بندی کار صحبت کنیم
فرهاد جان
ممنونم ازت

تاج سری♥️🎭🫂
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
یک نمایش ریزبافت

«خانه عروسک»(قسمت دوم) از جایی آغاز می‌شود که «خانه عروسک»ِ هنریک ایبسن شروع می‌شود(فیلم «سارا»ی عزیز مهرجویی را از همین نمایشنامه دیدیم).
جایی که نورا، شخصیت اصلی قصه، در دوراهی یک انتخاب برای بازتعریف هویت خود قرار می‌گیرد.
محسن علیخانی با اجرایی مینیاتوری، با دقت در انتخاب صحنه مناسب این روایت زنانه، موسیقی زهی، بازی‌های بسیار کنترل‌شده و استفاده از تمهید روایی جالبی که اجازه تخیل تماشاگر برای درک گذشته و حال نورا را به تماشگر می‌داد، ما را 90 دقیقه با خودش به یک سفر دراماتیک خودبسنده دعوت کرد.
بسیار از تماشای این نمایش لذت بردم. تئاتری فکرشده، کارشده با زیبایی‌شناسی الهام‌بخش.
به امید دیدار مجدد این اثر هستم.
ممنونم که به تماشای کار ما اومدید و از نظر دقیقی که دادید بسیار متشکرم. به امید دیدار مجدد شما.
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
تئاتر اگر تو را به مواجهه با خودت دعوت کند، اگر به تو احترام بگذارد، انگار صدای پای «هنر» شنیده می‌شود. چیزی که این روزها، جایش بسیار خالی است.
«ساکورای کاغذی»: اثری درخشان که به رغم کاستی‌هایی، تو را به یک نقاشی دراماتیک زیبا دعوت می‌کند.
حتما دوباره به دیدن نمایش خواهم رفت.
سلام و عرض احترام.
من ریاضی هستم دانشجوی دانشگاه علامه طباطبائی.
ما می‌خواستیم در قالب سری برنامه «با هم، برای هم» که 10 ساله به تماشای نمایش‌های سطح شهر می‌ریم به دیدن نمایش «زندگی در تئاتر» بیایم.
من می‌تونم با روابط عمومی گروه در ارتباط باشم؟
خیلی ممنونم

شماره تماس من: 09359524420
مهرناز خلیلی، HANIEH و امیر این را خواندند
نسترن ربانی و مانیا ستایش این را دوست دارند
سلام وقت بخیر
بسیار ممنونم، باعث خوشحالی ما خواهد شد.
دوستان روابط عمومی گروه به زودی حتما با شما تماس خواهند گرفت.
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
من ابتدا از تلاش و اعتماد آقای دل‌افکار تشکر می‌کنم به گروهی جوان اعتماد کردند و اثری استاندارد از ابعاد میزانسن و فرم و..به روی صحنه اوردند.
مشخصه که گروه چقدر تمرین کرده برای این اجرای پرزحمت
ولی.

ولی این بازخوانی از متن شکسپیر، این شوخی‌ها، این حرکات غیردلنشین بعضی کاراکترها اون هم در سالنی از مجموعه تئاتر شهر، تصویر «تئاتر» رو تغییر می‌ده در نظر مخاطب.
اگر گروهی جوان، که حتما آینده تئاتر کشورند قراره روی صحنه مستمر باشند، به باور من، استمرار این روند، خیلی مسیر غیرسازنده‌ای رو می‌تونه ایجاد کنه.

آقای دل‌افکار از زحمات‌تون ممنون
ولی متن این اجرا، دلنشین نبود و نیست.

ممنون. به امید تماشای اجراهای بهتر گروه
نمایشی فکرشده و مماس بر تحولات جامعه
از دیدنش خیلی لذت بردم.
سلام
عزیزان ما ۲ بلیط تهیه کرده بودیم برای اجرای امروز، ساعت ۶ عصر که متاسفانه مشکلی برای حضور پیدا شده.
اگر عزیزی تمایل به تهیه این دو بلیط رو داشت ممنون می‌شم به من اطلاع بدند.
شماره من در تلگرام/ پیام کوتاه: 09359524420
farhad_riazi87@
فرهاد ریاضی
نمایشی دلنشین و خیال انگیز
جناب آقای ریاضی از حضور ارزشمند شما در دیدن نمایش تشکر کرده و نظر شما بسیار به ما شوق و انرژی داد در کار پرتلاش نمایش. ممنون از شما
۲۲ خرداد
دیوانه وار خود را آدمی میبیننم همچون پرنده ای سبکبال که در بالا ترین نقطه آسمان پرواز میکند و تمام رویاها را از ذهن میگذراند وجملگی همه را درآغوش میگیرد از عمر کوتاهش گله ای ندارد چرا که میداند هر چه عمرش طولانی تر باشد لاجرم متحمل رنجهای بیشتری خواهد بود.
واما تو...
تو خود را در میان آدمیانی روی زمین جستجو میکنی همانهائی که خودشان هم نمیدانند چه کاره اند به گمانشان عمری به اندازه بی نهایت دارند .با دستان خودشان عزیز ترینهایشان را در گور میگذارند خواه در خرما پزان تابستان باشد خواه در زیر رگبار باران پائیزی و یا سرمای استخوان ترکان ... دیدن ادامه ›› زمستانی...
به خانه و کاشانه شان که برمیگردند به همان زندگی سراسر پر از طمع خویش ادامه میدهند واین کارزار چرخ زمانه است که جای من و ما را بایکدیگر عوض میکند.
برداشتی آزاد پس از دیدن نمایش گنجشک مفرقی به قلم محمد رضا دانشی
جناب آقای دانشی
یاداشت پراحساس شما پس از دیدن نمایش »گنجشک مفرغی» هدیه زیبایی برای همه اعضاء گروه نمایش است که عاشقانه برای این حس و زیبایی چند ماه کار و تمرین کرده‌اند. از حضور شما برای دیدن نمایش و نگارش این مطلب موثر و پر ارزش بسیار سپاسگزار هستیم.
۲۲ خرداد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
درخشان، دیدنی و تاثیرگذار
به به دوست عزیز آقای ریاضی.
۰۲ اسفند ۱۴۰۲
ممنون از حضور شما جناب ریاضی عزیز
۰۲ اسفند ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
با سلام و عرض احترام.
وقت همه عزیزان بخیر.

من سه بلیط برای فردا تهیه کردم که متاسفانه به علت همزمانی با کاری، امکان رفتن ندارم.
اگر عزیزی تمایل به تهیه این بلیط ها (با تخفیف 20 درصد) داشتند، ممنون می‌شم به من پیامی در تلگرام ارسال کنند.

فرهاد ریاضی
09359524420

با تشکر
در بروشور نمایش خانم کتانه افشاری نژاد هم وجود داره ولی فکر کنم ایشون در نمایش حضور نداشته باشند.
بله دیشب هم یه فرد دیگه ای جاشون بازی کردند که اتفاقا خوب هم بازی نکردند به نظرم (پرسیوس بود اسم نقش فکر کنم)
۰۴ دی ۱۴۰۲
آرزو دارم سلامت باشن ایشون و بازیگر محترمی که به جای ایشون بازی می کنند
۰۵ دی ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمایشی ساده و دلنشین.
رئالیسم محمود احدی‌نیا در ادامه متن قبلی شون، «ناصر سعید طهرانی» برام تاثیرگذار بود.
امیدوارم فرصت تماشای دوباره این نمایش فراهم بشه
ممنونم جناب ریاضی
خوشحالم می‌شم دوباره تشریف بیارین و حضوری با هم صحبت کنیم
🤍💎
۰۳ آذر ۱۴۰۲
محمود احدی نیا
ممنونم جناب ریاضی خوشحالم می‌شم دوباره تشریف بیارین و حضوری با هم صحبت کنیم 🤍💎
باعث خوشحالی و افتخار من هست. حتما خدمت می رسم
۰۴ آذر ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
من اولین بار بود که به تماشای پرتره‌های مهران رنجبر می‌نشستم.
نمایش «چه»، اثر پرزحمتی بود. استفاده از آموزه‌های تئاتر بیومکانیک میرهولد، فشار سنگینی رو به هر دو بازیگر وارد می‌کرد.
طراحی صحنه زیبای نمایش هم انتظار من رو برای دیدن یک چالش فکری تازه بیشتر می‌کرد اما نمایشنامه این کار، مانع این مهم شد.
اثری که قرار بوده از دل تعارض بین زیست ارنستو چه‌گوارا و لری کینگ، دو اندیشه تاثیرگذار دو قرن اخیر- کمونیسم و لیبرالیسم- رو به چالشی در ذهن ما تبدیل کنه، به یک دفاع تمام قد از یکی از دو طرف تبدیل شد.
نمایشی با این موضوع مهم به نظرم خیلی می تونست این چالش رو پررنگ تر کنه ولی متن صرفا به بیان زاویه دید یکی از دو طرف پرداخت.

من مشتاق تجربه‌های بعدی این گروه هستم.
نمایشی ارزشمند براساس یک متن آموزشی و فکرشده با گروهی مسلط.
بسیار از دیدن این نمایش لذت بردم.
حتما نوجوان های اطراف مون رو به دیدن این نمایش دعوت کنیم.
نمایش شریفی بود.
ساخت اثر با لحن کمدی در این روزهای جامعه، دقت زیادی نیاز داره. نباید با هر چیزی شوخی کرد و حرمت و اهمیت مفاهیمی که در وسط کوچه و خیابان این روزهای زندگی مون جاری هست را کم کرد(چیزی که متولیان رسمی به دنبالش هستند و در بسیاری از تئاترهای موسوم به «آزاد« انجام می‌شه)
این نمایش، دغدغه‌مند وارد این میدان شده بود.
ولی من با بعضی شوخی‌های جنسی اون، به خصوص اون‌ها که بار جنسیتی دارند و با تلاش برای برابری‌خواهی این روزهای زنان منافات داشت، موافق نبودم و انتقاد داشتم. در این زمینه نمایش به نظرم جای کار بیشتری داشت.
خدا قوت. به امید آثار آینده تون هستم.
درود و سپاس از حضورتان و نقد و نظر که بی شک راهگشا و تاثیرگذار برای اجراهای بعدی خواهد بود. برقرار باشید.
۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۲
فریدون ولایی
درود و سپاس از حضورتان و نقد و نظر که بی شک راهگشا و تاثیرگذار برای اجراهای بعدی خواهد بود. برقرار باشید.
ممنون از پاسخگویی تون. خسته نباشید
۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
تجربه متفاوت گروه رضا بهرامی و کهبد تاراج، این بار متاثر از شرایط و تحولات جامعه، زن را محور روایت خودش قرار داده و اون رو در بستر روایت همیشه جذاب تعزیه پیش روی مخاطب گذاشته.
اگر یکی از دستاوردهای تغییرات اخیر جامعه رو «تسخیر فضا» و به تعبیری باز پس‌گیری همه مضامینی که توسط سیستم، مصادره به مطلوب شدند برای من این نمایش روایتی از باز پس‌گیری آیین‌ مذهبی تعزیه است. تعزیه نه صرفا در مقام یک رویداد مذهبی که اتفاقا بستری برای خوانش از جامعه که می تونه درش به شدت طلم روزگار جاری رو بازتاب بده
تنوع فرم های روایی در کار برای من جالب بود. اکثرشون برام خیلی جالب بود و خلاق
به نظرم بعد از «عبدل میمون، لات پاکوتاه» و «پایین، گذر سقاخونه» این نمایش یکی از بهترین کارهای گروه تئاتر نزدیک بود.
جایی که شبیه آثار ارزشمندی که به ذات خود مدیوم هنری ادای احترام می کنند، «تئاتر» رو به جایگاه بالاتری سوق دادند.
تئاتری که جان کاه باید باشد و متعاقب اون جان افزا.
تئاتری که خون دارد و زندگی می‌سازد.
خیلی ممنونم و خسته نباشید..
فرهاد عزیز و گرامی ممنون از لطفت
و چقدر خوب که دو اجرایی که گروه ما داشته
عبدل میمون لات پا کوتاه۱۳۹۷
و
پایین،گذر سقاخانه۱۴۰۱
را هم دوست داشتی

ارادت🎭
۲۱ اسفند ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمایشی مفرح و آموزنده برای کودکان که می‌شد درش ایده‌های محیط زیستی رو هم پیدا کرد.
من خیلی لذت بردم از دیدنش
خدا قوت به گروه اجرایی و با آرزوی موفقیت در آثار بعدی.
امید که آثار خوب تئاتر کودک، در شهرهای دیگر ایران هم اجرا بشند
امیر مسعود و سپهر این را خواندند
ممنون از حضورتون🙏🏼
۱۸ بهمن ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
"اما بیماریهای وطنی را بهتر شناختم و درد را همین جا میان مردم جستجو کردم. تنگی نفس، درد سینه، گرفتگی حنجره، حناق که پر است در این سرزمین و در زنان بیش از مردان چرا که معصیت زنان بیشتر است و عقوبتشان سنگین تر. من که پوست این تن ها را شکافتم، می دانم که این حنجره ها از فشار پنجه بر گلو خونین شده اند نه از گناه و کفر و معصیت. پس من که از این مردمم در پی درمان دردها هستم. با درمان تن، درمان حنجره که هر صدا "روح انگیز" و در پرواز چون "پروانه"، شاد و ناشاد یا دیوانه از حنجره به بیرون می تراود. حنجره باز، گلوی خیسِ از آب چشمه، من به دنبال سینه های فراخ و نفسِ پر و گلوی چهچهه زن مثل بلبل، در این سرزمین هستم."

{برگرفته از پرده هفتم سریال ارزشمند «شبکه مخفی زنان» اثر افشین هاشمی}
لذت «نمایش ایرانی»
خیلی از این اجرا لذت بردم.
....
متن نمایشنامه:
https://fidibo.com/book/3923-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%BE%D8%A7%DB%8C%DB%8C%D9%86-%DA%AF%D8%B0%D8%B1-%D8%B3%D9%82%D8%A7%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%87
نمایشی دلنشین و زیبا که در بخش‌هایی من رو به یاد فیلم زیبای «خداجافظ لنین» انداخت.
تجربه‌ای گرم از «نمایش ایرانی» بود.
با آرزوی موفقیت