در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال حسین بهمنش | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 10:31:18
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
متاسفانه جزو یکی از بدترین تجربه های تئاتری بود که تا الان داشتم.
تقریبا هیچ چیز این نمایش رو دوست نداشتم . چه به لحاظ متن که تصور می‌کنم کشش این مقدار زمان بسیار طولانی (که قطعا بیش از ۷۰ دقیقه بود) رو نداشت؛ چند تا از پرده ها به نظر من بی مورد بود و هیچ کمکی به پیش بردن ماجرا نمی‌کرد.
حیفم میاد نگم که دو مهمان خانم و آقا تمام مدت داشتن با هم بلند بلند حرف می‌زدند و من رو بسیار عصبانی کرده بودن.
بیش‌ تر از این نمی‌نویسم چون متاسفانه خیلی ناراضی و عصبانی سالن رو ترک کردم. خسته نباشید.
چه بد که دوستش نداشتید! به نظر من متن پتانسیل‌های خوبی داشت ولی برگردان فارسیش نقص‌های زیادی داشت و همین باعث ریتم پایین بعضی قسمت‌ها میشد.
خیلی ناراحت‌کننده‌ست که نویسندگان ایرانی موقع بازگردانی متن، اجازه دخالت‌هایی رو به خودشون میدن که اغلب هوشمندانه نیست و از کار بیرون میزنه.
۲ روز پیش، دوشنبه
مهدیه سلیمانی
چه بد که دوستش نداشتید! به نظر من متن پتانسیل‌های خوبی داشت ولی برگردان فارسیش نقص‌های زیادی داشت و همین باعث ریتم پایین بعضی قسمت‌ها میشد. خیلی ناراحت‌کننده‌ست که نویسندگان ایرانی موقع بازگردانی ...
درود خانم سلیمانی در مورد نقص های متن کاملا باهاتون موافقم. اما در مورد پتانسیل متن نمیتونم نظر بدم چون رمان شنل رو اصلا ورق نزدم‌. نمایشنامه ای که من دیدم ولی تقریبا هیچی برای ارائه و جذب من حداقل نداشت.
حسین بهمنش
درود خانم سلیمانی در مورد نقص های متن کاملا باهاتون موافقم. اما در مورد پتانسیل متن نمیتونم نظر بدم چون رمان شنل رو اصلا ورق نزدم‌. نمایشنامه ای که من دیدم ولی تقریبا هیچی برای ارائه و جذب من ...
من هم سخت با ادبیات روس ارتباط میگیرم البته و سخت میشه توی آثار کمتر توجه شده اثر ارزشمندی پیدا کرد، و البته اینکه اجرا جنبه آموزشی برای اعضای گروه داشت رو هم نمیشه نادیده گرفت.
در هر صورت ناراحت‌کننده‌ست که علیرغم صرف هزینه و انرژی خشمگین سالن رو ترک کردید؛ امیدوارم نمایش‌های بعدی که به تماشا میشینید بتونن حس و حال بهتری رو براتون به همراه بیارن🙏
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
"بغضی که اشکتو در نیاره پیرت می‌کنه"
از این نمایش این قسمت همیشه تو ذهنم می‌مونه‌.
اما برسم به غلام‌رضا خوش‌رو کوران که اگه الان ... دیدن ادامه ›› زنده بود حدودا 60 سالی می‌داشت. اگه جامعه انقدر برای خونش تشنه نبود شاید حرف می‌زد، نمی‌دونم. شاید اگه حرف می‌زد چیزی از حرفاش می‌فهمیدیم تا ببینیم چطور بین باقی آدم ها به همچین آدمی تبدیل شد. یا شاید می‌شد با فهمیدن بیشتر اون جلوگیری می‌کردیم از حضور آدم هایی مثلش. نمی‌دونم . این ندونستن هام در مورد اون زیادن.
اون احتمالا از جامعه طرد می‌شده، احتمالا اگه تو محیط دیگه ای زیست می‌کرد اینطوری نمی‌شد. وقتی تو دادگاه وکیل تسخیری غلام‌رضا گفت: وکالتش رو رد میکنم و خودم هم میشم شاکی و مدعی العموم محسوب می‌شم؛ انگار همون جا آخرین بند اتصالش به جامعه هم پاره شد و دیگه غلام‌رضا رفت...

تصورم اینه اعدام این افراد قبل از شناسایی و تلاش برای کم کردن قاتل ها ، دزدها یا... کار بیهوده ایه. کما اینکه دیدیم بعد از اون افراد دیگه ای هم اومدن و متاسفانه بازم اضافه خواهند شد.
در مورد غلام‌رضا خوش‌رو (که انگار خوش‌رویی هم میکردن!) سابقه دستگیری به علل مختلف رو داشته، شاید می‌شد یه جوری با روان‌کاوی و کارهای تخصصی اینچنینی یه تغییری روش ایجاد کرد؛ البته که این فرضیه ذهنی منه و ممکنه اشتباه باشه.
در هر صورت کاراکتر غلام‌رضا سوالات زیادی رو تو ذهن من گذاشت. اینکه دوران کودکیش چگونه سپری شده، کجا بوده، خانوادش کجا بودن و از این دست سوالات که احتمالا چیزی ازشون در دست نباشه.

در مجموع این نمایش برای من مثل یک مستند عمل کرد و تصور نمی‌کردم از لحاظ روانی تا این حد تحت تاثیر قرارم بده.

از لحاظ فرم اجرایی اکثر بازیگرا به خوبی حس رو به من منتقل کردن اما یکی دو نفر از عزیزان راستش هیچ حسی ازشون دریافت نکردم. در راس بازیگران بازی آقای پناهنده بسیار مسلط و جذاب بود و خیلی از تایم نمایش فقط به ایشون نگاه میکردم و اون رفتار های عجیب رو خیلی خوب اجرا می‌کردن .
اگر احیانا جایی از نوشته هام برداشت اشتباهی کردم به پای کم تجربگی من بذارید.

به عوامل نمایش غلام‌رضا لبخندی خسته نباشید میگم به خصوص جناب تاراج عزیز.
جناب بهمنش سلام
ارادت
خیلی ممنون از لطفتون
♥️🎭
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
این اولین مواجهه من با نمایش‌نامه دیوید ممت بود و چقدر درخشان بود! عجب متن جذابی بود. همون ابتدای امر متوجه شدم قراره راضی از سالن خارج بشم و هر چقدر گذشت بیشتر از این کار لذت بردم. دو نکته منفی به چشمم اومد اما انقدر این نمایش برام جذاب بود سعی کردم در ذهنم نگه‌شون ندارم.

جدا از نمایشنامه ای که می‌تونم بگم شاهکار بود و به نظرم نقطه قوت اصلی این نمایش بود، بازی هر دو عزیز هم برای من فراتر از خوب بود؛ طوری که احساس می‌کنم خیلی خوب متن رو تو مشت‌شون داشتن و روی صحنه آورده بودنش‌. طراحی صحنه هم جالب به چشمم اومد.
بعد از چند نمایش اخیری که دیدم، این کار منو کاملا راضی نگه داشت.
به عوامل این نمایش خسته نباشید میگم.
متاسفانه اصلا برام قابل قبول نبود.
بقیه دوستان نکاتی رو گفتن مثل متن که به نظرم خیلی سطحی و ساده بود یعنی تا آخر کار منتظر بودم یه چیز کوچیک حتی شگفت زدم بکنه اما هیچی ، در مورد بازی ها بازیگر مرد (سربازِ ماجرا) و بازیگر خانم (با اینکه ردیف اول نشسته بودم صداشون و دیالوگ هاشون خیلی جاها واضح نبود و متوجه نمی‌شدم) به نظرم ضعیف ظاهر شدن و به قولی شخصیت هاشون در نیومده بود اما دو بازیگر دیگه متوسط بودن. اما متاسفانه طراحی صحنه خوب که تنها نقطه قوت کار از دید من بود هم خراب شده بود! دقیقا روبروی من پشت پرده مشخص بود و لحظاتی که میخواستن حس ترس رو القا کنن هم تبدیل به هیچ شد. نمیدونم تو روزهای دیگه هم این مشکل بوده یا نه امیدوارم حداقل در روزهای پیش رو این مشکل واقعا نباشه چون این دیگه بدجوری کار رو مبتدیانه نشون میده.

اما انتقاد از مجموعه لبخند ؛ دیشب خوشبختانه از کار استقبال خوبی شده بود و این جای خوشحالی داره اما جایی خراب میشه که خارج از ظرفیت ورود میدین و جلوی پای بقیه آدما دوستان رو میشونین. پیشنهاد میکنم جلوی این کار رو بگیرین چون برای منِ نوعی که الان دید مثبتی به این مجموعه دارم با این کار باعث میشین ذهنیت منفی ایجاد بشه. امیدوارم ترتیب اثر بدین، حیفه واقعا.

خسته نباشید.
به نظرم متن خودش اندازه کافی خوب بود اما شوخی هایی که بهش اضافه شده بود رو ذره ای دوست نداشتم! بعید میدونم خود متن به این شکل باشه؛ از طرفی قطعا نیازی به این اضافه شدن نبود. هر زمان فرصت کنم کتابش رو میخونم تا بهتر متوجه این ماجرا بشم. کمی هم ریتم کار که کند پیش می رفت منو داشت خسته می کرد .
اما نکات مثبت... فن بیان و تسلط نمایشنامه خوان ها خوب بود و اکثرا عملکرد خوبی داشتن.
خسته نباشید. امیدوارم در آینده بازهم از شما ببینم.
اجرایی خوب و منی که متنش رو دوست نداشتم. اینم بگم که کتاب منگی رو نخوندم و میرم که بخونمش تا بهتر بتونم نظر بدم و چه بسا نظرم عوض بشه.
آقای رحمان‌پور خوش درخشیدن و از دیدن اجراشون لذت بردم طراحی صحنه خوب بود . و اما در مورد نور ، حدودا لحظات پایانی کار بود که نور به صورت چشمک زن شروع به زدن کرد ‌. اون موقع بود که من دیگه نتونستم صحنه رو ببینم و سرم رو انداختم پایین و به مونولوگ گویی بازیگر مرد گوش دادم. خلاصه به قدری اذیت شدم که تا آخر شب چشم درد داشتم . این برمیگرده به مشکلی که من دارم ولی انصافا بقیه تایم استفاده از نور خلاقانه بود .
مسلما نظرم شخصیه و اینطور که نظرات رو دیدم اکثرا دوست داشتن کار رو و امیدوارم استقبال بهتری از کارتون بشه.
خسته نباشید میگم بهتون.
دیشب هم یکی از چراغ های سمت تماشاگرها دوبار روشن شد.. احتمالا ایراد فنی بوده.. یا شاید در زیرلایه های نمایش معنا و مفهومی داشته.🙄🙄. نمیدونم منظورتون این بود یا نه‌..
هما م
دیشب هم یکی از چراغ های سمت تماشاگرها دوبار روشن شد.. احتمالا ایراد فنی بوده.. یا شاید در زیرلایه های نمایش معنا و مفهومی داشته.🙄🙄. نمیدونم منظورتون این بود یا نه‌..
منم دیشب دیدمش و متوجه این موضوع شدم اما اون نور خیلی قوی نبود . نور صحنه من رو اذیت کرد که جزوی از کار بود
ممنون از نقد و نظرتون🙏🏼✨
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمایشی که دوستش داشتم . راستش فکر نمی‌کردم موضوع اجرا این باشه و بدون پیش زمینه خاصی برای دیدنش اومده بودم .
متن کار با وجود اینکه حدود 90 درصدش کلیشه گونه‌ست اما برای من مثل یک تراپی عمل کرد . مسلما کمکی به خودم که بیش از یک ساله درگیر فقدان لعنتی هستم نکرد اما انگار خواب بودم و عزیزانم رو می‌دیدم که داشتن تلاش می‌کردن بهم بفهمونن که کمتر بهمون فکر کن پسر! نگاه کن موهات دارن سفید می‌شن! تقصیر تو نبوده که ما رفتیم، برگرد به زندگی کمی شادتری که داشتی؛ Move on خلاصه ‌. بدبختی اینه که نمی‌شه...

بگذریم ، اکثر بازی‌ها و فضای حاکم به روی صحنه خوب از آب در اومده بود . طراحی صحنه ساده اما درست ، طراحی لباس ها خوب .
از مشکلات کار بخوام بگم هماهنگی موسیقی "که من به شخصه دوستش داشتم" با اتفاقی که روی صحنه میوفتاد کمی با تاخیر انجام می‌شد که به راحتی قابل حل شدنه و مشکل دیگه همونطوری که اول نوشته‌م گفتم کلیشه‌ای بودنشه . می‌فهمم که نیازه واسه این موضوع اما می‌شد کمترش کرد و روی شخصیت های کار بیشتر مانور داده می‌شد‌.

به هر صورت به گروه اجرایی خسته نباشید میگم .
جناب تاراج من هنوز حسین آدیداس رو هضم نکردم نمایش جدید رو کردی:)
قربنتون برم♥️🫡
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
امشب دوباره دیدمش و به شکل عجیبی حتی برام از دفعه اول عالی تر بود .
فکر میکنم ایمان صیاد برهانی عادت داره تو اجرای آخر کارهایی که میکنه به قول خانم مبینی صحنه رو به خاک و خون میکشه:)
سعید زارعی هم در یک کلمه درخشانه دیگه
عشق بهتون خسته نباشید به تمام عوامل این نمایش.
یادم میاد اجرای پایانی ورق الخیال هم ایمان جان too much بودن:)
اجرای آخر اجرای بازیگره‌ 😌😌
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
فقط امیدوارم بزودی داریوش رشادت رو روی صحنه با نمایش دیگه ای ببینم . نمیدونم چی بگم از این اجرا ...
درود...از خوب بودن نمیدونید چی بگید یا از ضعیفی کار؟؟
حسین بهمنش
درود جناب خیل تاش ، متاسفانه از نگاه من خیلی ضعیف بود .
سپاس
ارش خیل تاش
درود...از خوب بودن نمیدونید چی بگید یا از ضعیفی کار؟؟
درود بر شما
کار رو دیدین جناب؟
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
فکر میکنم "باید" نمایش خوبی باشه ، و مسلما خوشحالم از برگشتن خانم آدینه روی صحنه .
فعلا نمره دو رو بخاطر بازی خوب دو عزیز دادم تا حساب و کتاب کنم ببینم این چی بود من دیدم ! هرچی جلو رفت هی پیچیده تر شد واسم، نمیدونم تو گیجی مطلق به سر می‌برم هیچ چیزی رو نمیتونم توضیح بدم .
فقط یه چیزی بگم کاش پیگیری بشه ؛ ردیف یک صندلی ده اصلا مناسب نشستن نیست من تمام مدت باهاش چالش داشتم و این وسط با یه نمایش مونولوگی عجیب و غریب رو در رو بودم نمیدونستم چیکار کنم این وسط ! واقعا به فکر ترمیم این صندلی باشین رسما از جا کَنده شده و آزار دهنده است یا حداقل تو حالت خرید ناپذیر قرارش بدین. اگر باعث بهم خوردن تمرکز دوستانی که اطراف من بودن شدم از اینجا معذرت میخوام.
البت که صندلی باس صندلی باشه، ولی تماشاچی هم اگه تماشاچی باشه روی ریگ داغ چمباتمه میزنه و جف چشاشو که نه مغز و پاچه و بناگوشش‌اش رو هم میسپاره به نمایش.. وگرنه تو بگو از میدون راه آهن و شوش صندلی مدیریتی و ضامن دار و دور چرخون، بچینن تا خود خود تجریش. فضولو بردن جهنم گفت حوریاش کجان؟؟

( صرفا جهت مزاح.. جسارت منو ببخشید🙏🙏)
والا بقیه صندلی ها هم همچین مالی نبودن.
حسین بهمنش
نفرمایید البته من همین چند خط هم که نوشتین متوجه نشدم😅
خیالی نی .. من خودمم قراره برم سیکل ام رو بگیرم و درس و مشخم رو پاس کنم و یه پاس بدم به شماره هشت چش بادومی ها و یه گل بزنم تو طاق نصرت دروازه یاکوزاها تا بعد بلکم متوجه بشم.. شایدم نشم.. زبان سرخ ابوعطا میخونه گاهی.. خیالی نی...
ارادتمند
ممنون که برای گروه ما نوشتید
تاج سرید
♥️🫡
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
به همین قدر بسنده میکنم که نمایش خیلی خوبی دیدم .
چقدر عالی که نمایش تمدید شده امیدوارم باز فرصت دیدن شمارو داشته باشم.
دیشب بالاخره فرصت شد تا این نمایش رو ببینم.
در مجموع بسیار کار خوب و قوی ای رو دیدم نقطه قوت این نمایش بازیگران قویش هستن که حسابی درخشیدن. به خصوص مهدی یگانه عزیز که کیف کردم از هنرش . دلم میخواست بیشتر خانم قمری رو روی صحنه ببینم.
اما بنظرم متن کار میتونست بهتر باشه و این نمایش رو تبدیل به یه کار پرفکت کنه . در مجموع به عوامل این نمایش خسته نباشید میگم .
*حاوی اسپویل*






در شب اول این نمایش به تماشایش نشستم. برشت دایره گچی قفقازی رو بعد از زن نیک ایالت سیچوان نوشته که شباهت های پر رنگی ... دیدن ادامه ›› بین این دو حس میشه. کلیت داستان به نزاع دو مادر بر سر طفل خردسال برمیگرده و ماجرا با حکم خردمندانه قاضی به صورت دراماتیک فیصله داده میشه . قسمت اوج این نمایشنامه به پایانش برمیگرده و برشت قصد داشته نتیجه و نصیحت قصه رو تو پرده پایانی برای مخاطب عیان کنه. دایره گچی (نامی که استعاره از نگاهی متفاوت به قانون است) نه تنها آنچنان قابل اتکا نیست بلکه توسط مستی غیرقابل اطمینان اداره میشه.
از همون ابتدای داستان میشه متوجه شد نمایشنامه قرار نیست به انقلاب کمونیستی بی تفاوت باشه. وقتی داستان در در دل روستایی هایی که زمین از دست داده اند و آشیان از کف داده به روس ها ، میشه بین گروشه (نقش اصلی ماجرا) و شنوندگان داستان پل ارتباطی زد. طی هجوم و خیانت ، طبقه حاکم گرجستان سقوط میکنه که پر بوده از فساد ، فرصت طلبی و راحت طلبی. اما این رخداد به هیچ عنوان به بهبود اوضاع منجر نمیشه چرا که حتی مردم عادی هم همین فساد هارو دارن ؛ حالا چطور میشه یک جامعه تماما فساد رو عدالت بهش تزریق کرد ؟ این همون چیزیه که دایره گچی قصد داره پاسخش رو به ما بده. اون هایی که با گروشه زیست می کنند جز منفغت طلبی های شخصی چیز دیگه ای نمیخوان ؛ اونا همونایی هستن که لیاقت خوبی ندارن و خوب بودن در بین اونا تاوان داره . گروشه تو همون آغاز ماجرا وسط یک بحران قرار میگیره ، با گذر زمان مشکلات تلنبار میشه و اون رو خرد میکنه . درسته با پایان خوشی طرفیم اما مشخص نیست عاقبت گروشه و طفلش در چنین جامعه ای چه جوری پیش میره. چون اون صرفا یک دادگاه رو پیروز شده .
همون طور که بالاتر اشاره کردم دایره گچی استعاره از نوع متفاوتی از قانونه که توسط مردی مست به نام آزداک صادر میشه . شخصیت آزداک به تنهایی تونسته بار نمایشنامه علی الخصوص بخش بامزه رو ارتقا بده. پرده ما قبل آخر با حضور آزداک و رسیدن اون به همان قدرت بادآورده است، آزداک (این متقلب دوست داشتنی) به تنهایی بار طنازانه و انتقادآمیز نمایشنامه رو بالا برده.

در مورد بازی های دوستان نظر شخصیم اینه بهترین بازی رو همون شخصیت گروشه داشت و برای من بسیار باور پذیر بود و بازیشون رو دوست داشتم. بازیگر آزادک هم به سهم و نقش خودش عملکرد خوبی داشت. بسته به متن نمایش بازی بقیه دوستان روی صحنه که زیادم بودن عملکرد قابل قبولی داشتن. نمایش در مجموع هماهنگ و خوب در اومده بود البته که کمی ناهماهنگی وجود داشت چه بحث نور و موسیقی کار هم در بخش هایی هماهنگ نبود احتمال میدم این مشکلات در اجرا های آتی برطرف میشه . البته من موسیقی این نمایش رو دوست داشتم . طراحی لباس کار هم خوب بود . بک گراند صحنه رو اصلا دوست نداشتم و سعی میکردم نگاش نکنم . اصلی ترین موردی که فکر میکنم در موردش بحث بشه تایم زیاد نمایشه ، من تصورم اینه میشد حداقل پانزده دقیقه یا حتی بیشتر کمترش کرد تا بشه مخاطب رو با تمرکز نگه داشت .
در مجموع چون من این متن رو بسیار دوست دارم نمره 4 میدم به این نمایش . اولین باره نظرم رو انقدر طولانی مینویسم چون اصولا اعتماد به نفس زیاده گویی رو ندارم .
خسته نباشید میگم به عوامل این نمایش که مشخص بود تمرین زیادی داشتن .
متاسفانه اصلا دوست نداشتم علت اصلیش اینه که پر بود از شعار .
بهتون خسته نباشید میگم امیدوارم در آینده کارهای بهتری از این گروه ببینم .
با سلام و احترام
ممنون که به تماشای ما نشستید

اگر این حرف ها رو شعار بدونید که خیلی خوبه

بنده تئاتری دغدغه‌مند روی صحنه اوردم که بله خیلی ها ممکنه دوست نداشته باشن

نظرتون کاملا برای ما محترم هستش
امیدوارم در کارهای بعدی لایق چشمانتون باشیم
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سبک جدیدی از کنسل شدن یک نمایش رو امروز تجربه کردم . خسته نباشید ...
جناب بهمنش عزیز ما به علت همزمانی یک کنسرت در طبقه پایین که اجرای همزمان با تئاتر ما داشت ، به اجبار مجبور به کنسل کردن اجرا شدم چون تصورم بر این بود که باید برای وقتی که شما دارین میذارین ارزش قائل باشم .
حسین برفی نژاد
جناب بهمنش عزیز ما به علت همزمانی یک کنسرت در طبقه پایین که اجرای همزمان با تئاتر ما داشت ، به اجبار مجبور به کنسل کردن اجرا شدم چون تصورم بر این بود که باید برای وقتی که شما دارین میذارین ارزش ...
درود بر شما متوجه شدم که اون تایم کنسرت برگزار میشه چون حضوری اومده بودم که فهمیدم شما کنسل کردین.
انتظارم این بود حداقل دو ساعت زودتر اعلام میکردین‌. به هر صورت امیدوارم فرصتی پیش بیاد تا بتونم نمایش شما رو ببینم
حسین بهمنش
درود بر شما متوجه شدم که اون تایم کنسرت برگزار میشه چون حضوری اومده بودم که فهمیدم شما کنسل کردین. انتظارم این بود حداقل دو ساعت زودتر اعلام میکردین‌. به هر صورت امیدوارم فرصتی پیش بیاد تا ...
جناب بهمنش به محض اینکه متوجه شدم اقدام کردم ، امیدوارم بتونین تشریف بیارین ، گرامر میزبان شما خواهد بود .
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
چقدر خوبین شما آخه :))))) عمیقا دوستتون دارم . دفعه دوم کافی نیست واسم بازم میام ببینمتون .
اقا حسین فدای شما
ممنونم ازت
سری بعدی افتخار دادی تشریف آوردی دیگه بلیت نگیر
مهمان من تشریف بیارید 😍🌹
فراز غلامی
اقا حسین فدای شما ممنونم ازت سری بعدی افتخار دادی تشریف آوردی دیگه بلیت نگیر مهمان من تشریف بیارید 😍🌹
درود جناب غلامی سپاس از شما و گروه خیلی خوبتون
مسلما اجرای آخرتون که امیدوارم آخریش نباشه بلیط می‌گیرم و کنارتون کیف می‌کنم .
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
متاسفانه اصلا سلیقه من نبود و دوستش نداشتم ‌.
خسته نباشید میگم به عوامل این نمایش