در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 09:18:29
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
فعلا
تا اینجا . با وجود ندیدن چند فیلم
امتیاز فیلم‌های امسال
ماه آبی(ماه غمگین )۵ از ۵
مغز متفکر ۴ از ۵
جنگ پشت جنگ ، موج نو ، ارزش عاطفی ، قطار رویاها ۳ و نیم از ۵
مادران جوان ۳ از ۵
گزارش ویژه: تحول در آموزش مدیریت; «تورهای تجربه محور» راهگشای توسعه کارآفرینی در عصر نو

تیوال گردشگری _ به نقل از اخبار مدیریت|| در گفتگوی اختصاصی با حجت بقایی، مشاور تحقیق و توسعه به عنوان یکی از چهره‌های فعال در حوزه نظریه‌پردازی مدیریت و توسعه کسب‌وکار، بر ضرورت خروج آموزشهای رسمی مدیران و کارآفرینان از قالبهای سنتی و حرکت به سمت مدلهای *تجربه‌محور و کاربردی* تأکید شد. بقایی، طراحی و اجرای *تورهای علمی، صنعتی و نمایشگاهی ویژه و سفارشی* را به عنوان یک راهکار عملی معرفی کردند که در آن، یادگیری عمیق در بستر تعاملات واقعی سازمانی محقق می‌شود؛ رویکردی که هدف آن تلفیق هوشمندانه *سفر و آموزش* است.
به گزارش خبرنگار ما; بقایی، در تحلیلی صریح از وضعیت فعلی آموزشهای سازمانی، نقدی جدی بر فاصله میان دانش تئوریک و پیچیدگیهای دنیای واقعی کسب‌وکار وارد کرد. به عقیده ایشان، در عصر شتاب تغییرات فناوری و تحولات بازار، صرفاً تکیه بر متون دانشگاهی و سخنرانیهای مرسوم، مدیران و کارآفرینان را برای مواجهه با چالشهای واقعی آماده نمی‌کند.
✓۱. ضرورت تغییر پارادایم آموزشی: بقایی معتقد است; «مدیران ما بیش از آنکه نیازمند دانستنِ *چه* باشند، باید مهارتِ *چگونه* عمل کردن در شرایط عدم قطعیت را بیاموزند. این مهارت، نه از طریق اسلایدها، بلکه از طریق دیدنِ فرآیندها، مشاهده تصمیم‌گیریها و درک فرهنگ سازمانی در عمل شکل می‌گیرد.»
ایشان ... دیدن ادامه ›› این شکاف را به عنوان یک گلوگاه توسعه‌ای برای کارآفرینان شناسایی کردند؛ کارآفرینانی که باید همزمان مدیر، نوآور و رهبر باشند، در سیستمی آموزش دیده‌اند که آنها را صرفاً به مصرف‌کننده اطلاعات تبدیل کرده است.
✓ ۲. راه‌حل عملی: طراحی تورهای سفارشی; راهکار محوری که ایشان به عنوان مشاور تحقیق و توسعه بر آن اصرار داشت، توسعه و نهادینه‌سازی *تورهای علمی، صنعتی و نمایشگاهی ویژه و سفارشی* است. این مفهوم، فراتر از بازدیدهای معمولی است و بر یک مدل یادگیری سه‌بعدی استوار است:
الف. غوطه‌وری سازمانی (Immersion): این تورها باید شرکت‌کنندگان را به قلب عملیات سازمانهای پیشرو ببرند. بازدید از خطوط تولید، اتاقهای فکر، مراکز تحقیق و توسعه (R&D)، و حضور در جلسات عملیاتی کلیدی، امکان مشاهده «ارزش‌آفرینی در لحظه» را فراهم می‌آورد. این رویکرد، یادگیری را از حوزه انتزاعی به حوزه ملموس و تجربه شده منتقل می‌کند.
ب. آموزش متناسب و سفارشی (Customization): نکته کلیدی در این مدل، جنبه *سفارشی‌سازی* آن است. یک تور آموزشی باید بر اساس نیازهای خاص یک صنعت، یک چالش سازمانی مشخص (مانند بهینه‌سازی زنجیره تأمین یا پیاده‌سازی تحول دیجیتال) یا یک مهارت مدیریتی خاص طراحی شود. محتوای آموزشی باید متناسب با گروه مخاطب (مثلاً مدیران فناوری، مدیران مالی یا بنیان‌گذاران استارتاپها) طراحی شود تا بازدهی به حداکثر برسد.
ج. ترکیب سفر و یادگیری:
بقایی بر این باور است که تغییر محیط فیزیکی (سفر) به خودی خود محرکی برای شکستن الگوهای ذهنی قدیمی و پذیرش ایده‌های جدید است. وقتی آموزش در بستر یک سفر هدفمند قرار می‌گیرد، جنبه‌های شبکه‌سازی و تبادل تجربیات غیررسمی نیز تقویت می‌شود که اغلب نتایج عمیق تری نسبت به سخنرانیهای رسمی دارند. این مدل، آموزش را به یک *تجربه جامع* تبدیل می‌کند.
۳. جمع‌بندی و فراخوان:
در پایان، بقایی تأکید کرد که نهادهای متولی آموزش، از دانشگاهها گرفته تا سازمانهای توسعه کسب‌وکار، باید منابع خود را به سمت طراحی بسته‌های آموزشی *برون‌دیواری (Off-site)* و *تجربه‌محور* هدایت کنند. این تحول از «آموزشِ درباره مدیریت» به «آموزشِ از طریق تجربه مدیریت» است که می‌تواند مدیران و کارآفرینان فردا را برای رهبری در اقتصاد پیچیده امروز آماده سازد.
***
{{اخبار مدیریت – با ما، همیشه در مسیر یادگیری باشید.}}
+++
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
اخیرا هر نمایشی که میرم حضراتی که در ردیف اول هستن چرا مدام از نمایش فیلم برداری میکنن !!
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
چالش زیست با زامبی‌های خرسند

مطمئنم نظریه‌ای که اینجا ارائه می‌کنم، محبوبیت زیادی نخواهد داشت و اکثریت خوانندگان آن را نمی‌پذیرند، اما به عنوان کسی که فیلم و سریال را از دید حرفه‌ای دنبال می‌کند، لازم دیدم نظرم را با دیگران در میان بگذارم. Pluribus با وعده‌ای فلسفی و مفهومی وارد جهان تلویزیون شده، اما نمونه‌ای است از ایده‌ای درخشان که قربانی اجرای ضعیف شده است. در Breaking Bad، شخصیت اصلی انسانی معمولی و اخلاق‌مدار است که ناگهان با بحران مواجه می‌شود و درمی‌یابد که در جامعه‌ای که همه بد هستند، تا زمانی که بد نشوی، نمی‌توانی پیشرفت کنی. این پیشرفت هزینه دارد: پا گذاشتن روی ارزش‌ها و تغییر اخلاقیات. جامعه حتی با پویایی منفی خود شخصیت را شکل می‌دهد و روایت بیننده را درگیر می‌کند. در Pluribus اما همه خوشحال، یکدست و هم‌شکل هستند و فردیت و خلاقیت معنای خود را از دست داده است. کاراکتر اصلی، Carol، در برابر این جامعه منفعل است و به سطحی‌ترین واکنش‌ها اکتفا می‌کند. بسیاری از بینندگان خارجی نیز انتقاد کرده‌اند که منطق روایی ضعیف، کش آمدن روایت و تکرار صحنه‌ها باعث کاهش جذابیت شده است. اگر به Westworld نگاه کنیم، در دو فصل اول، شخصیت‌ها و مفاهیم فلسفی به شکل جذاب و پویا پیش می‌روند و مخاطب را با چالش‌های اخلاقی و هویتی مواجه می‌کنند. The Leftovers نیز فصل اول فوق‌العاده بود، اما در فصل‌های بعد گرفتار کش دادن بیش از حد روایت شد؛ پایان‌بندی با زحمت قابل قبول شد، اما تجربه اولیه را کاهش داد. Pluribus ترکیبی از این دو مشکل را دارد: ایده‌ی جذاب، اما اجرای کشدار ... دیدن ادامه ›› و کم‌عمق.

کارگردان تلاش کرده با طنز خفیف فاجعه‌ای عمیق را بیان کند، اما نه طنز کارآمد است و نه تلخی کافی. صحنه‌ای که Carol قصد دارد با دیگران تماس تلفنی برقرار کند، هر بار با پخش پیام ضبط‌شده مواجه می‌شود که نه طنازانه است و نه کاربردی، بلکه صرفاً آزاردهنده است. Carol می‌تواند با یک دستور جلوی پخش این پیام را بگیرد، اما با حماقت ساختگی کاری نمی‌کند و این باعث می‌شود بیننده سادیسم نمایشی را تجربه کند. تکرار این پیام‌ها صحنه‌ها را تهوع‌آور و خسته‌کننده می‌کند و صحنه‌های بی‌ربط دیگر، مانند ریختن غذای روزانه مرد پاراگوئه‌ای، بارها تکرار می‌شوند بدون هیچ پیشرفت داستانی واقعی. برای مقایسه، در سریال The Last Man on Earth طنز شخصیت اصلی با هوشمندی و هجو تنهایی مخاطب را با اهمیت حضور دیگران حتی از نوع سمی درگیر می‌کند و تلخی جهان آخرالزمانی را می‌شکند، اما در Pluribus نه طنز کاربردی دارد و نه تلخی کافی؛ همه چیز دم‌دستی و امتحان پس داده است.

ایده‌ی تسخیر جهان توسط هوش مصنوعی و وابستگی جمعی و تصمیمات هم‌شکل در نگاه اول جذاب است، اما سریال پیچیدگی واقعی انسان را نادیده می‌گیرد. انسان به دلیل انعطاف، هوشمندی و توانایی حل مسئله در شرایط پیچیده تا امروز دوام آورده و توانسته در چرخه تکامل باقی بماند. ساده‌سازی انسان به موجودی منفعل و بی‌ابتکار باعث می‌شود روایت باورپذیر نباشد و پیام فلسفی سریال از دست برود. تنها شباهت بصری Pluribus با Breaking Bad در استفاده از قاب‌های واید، زوم روی اشیاء، کات‌های ناگهانی و حذف موسیقی در صحنه‌ها است. این ابزارها در سریال قبلی در خدمت روایت و فهم چرایی وقایع بودند، اما در Pluribus صرفاً پوسته‌ای خالی شده‌اند. علاوه بر این، سریال گرفتار نمایش ارزش‌های هالیوودی شده است: حضور پررنگ سیاه‌پوستان و همجنس‌گرایان، تجملات آمریکایی پسند مانند قمار، مارتینی، سکس و لاس‌وگاس در پنت‌هاوس‌ها. این عناصر بیشتر از آنکه نقد شوند، صرفاً نمایشی سطحی ایجاد کرده‌اند و باعث کندی و تکرار بی‌معنی روایت شده‌اند. فرم بصری تکراری، کندی بی‌دلیل و صحنه‌های اضافه نه تنها مخاطب مفهومی و فلسفی را جذب نمی‌کنند، بلکه از بعد سرگرمی نیز چیزی برای ارائه ندارند و نتیجه آن می‌شود که هیاهویی بسیار برای هیچ به وجود می‌آید، شلوغی و تکاپویی که در نهایت معنا و ارزش واقعی ندارد. در نهایت، Pluribus می‌توانست درباره مرگ فردیت، خطر شادی اجباری و تهی شدن معنا حرف بزند، اما تبدیل به نمایشی خسته‌کننده، دم‌دستی و بی‌اثر شده است که نه مخاطب را می‌خنداند، نه می‌ترساند و نه فلسفه‌ای واقعی ارائه می‌دهد.
طبق معمول اختلاف نظر داریم😉
۴ روز پیش، یکشنبه
محمد کارآمد
بتر کتال ... بهترینشون بود برکینگ بد خوب بود اما این مزخرف با فضاسازی مشابه و حفظ المانهای مشترک قصد داشت حرفی متفاوت بزنه که بدجور خراب کرد فقط باید بدوت تعصب با این اثر برخورد کرد و مغلوب ...
برای من پرداختش به جزییات تو هر سه سریال جذابه
۲ روز پیش، سه‌شنبه
سپهر
برای من پرداختش به جزییات تو هر سه سریال جذابه
توی دوتای اول در خدمت روایت بود اتفاقا اینجا فقط ادایی شده و جزییات اضافی کلیت رو ضابع کرده
۲ روز پیش، سه‌شنبه
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمایش جشن بسیار پیشنهاد میکنم بازیگری درجه 1 و عالی و موضوع هم عالی و با محتوا با چاشنی کمدی - لذت بردیم
بهاره مکرم و امیر مسعود این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
حمید اصغری تتماج مدیریت آموزشگاه سینماتئاتر هلیا فیلم از تخفیف ویژه هشت میلیون تومانی به مناسبت ۲۷ سالگرد تاسیس آموزشگاه سینماتئاتر هلیافیلم ویژه ترم زمستان می‌گوید.
واحد آموزش هلیا فیلم واتساپ هلیافیلم را جهت ثبت نام اینترنتی یا حضوری علاقه مندان اعلام می‌کند.
واتساپ: 09013043346
حمیدرضا طالبی این را خواند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سلام دوتا بلیط نمایش وقتی نبودنت شروع شد دارم ۳۰ آذر شیراز
کسی خریدار هست؟
مریم جوکار این را خواند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خانواده بعد از دیدن نمایش وارد یک رستوران دنج می‌شن. هنوز هیجان نمایش توی حرف‌هاشون هست، اما یک نفر بیشتر از همه جوّ را تحت تأثیر قرار داده: ایب.
تا می‌نشینن، ایب با چهره‌ای کاملاً جدی شروع می‌کنه به تحلیل نمایش، انگار هنوز سر کلاس درس دانشگاهه.
او با اعتماد به ‌نفس مطلق تأکید می‌کنه که:
این نمایش مسیح‌شناسانه بوده
و در لایه‌های زیرین دربارهٔ همجنس/‌گرایی سرکوب‌شده حرف می‌زده
و کارگردان با «جسارت» داشته نمادهای مذهبی رو کنار آن موضوع قرار می‌داده!
رز، که از اول نمایش هم برداشت خاصی نداشته، کلافه نگاهش می‌کنه و می‌گه:
«ایب، نمایش فقط در مورد یه سگ مرده بود! نه مسیح، نه چیز دیگه… ســگ… مرده!»
اما ایب نمی‌پذیره. با شدت بیشتری توضیح می‌دهد که سگ نماد فداکاری ... دیدن ادامه ›› بوده و مرگش استعاره‌ای از مصیبت روحانی.
رز نفسش رو بیرون میده: «همه‌چیز استعاره نیست!»
دوستانشون بین خنده و تعجب مانده اند. سعی می‌کنند فضا را آرام کنند، اما هر جمله‌ای اوضاع را بدتر می‌کند.
نویسنده نمایش تصادفاً در همان رستوران است. پشت میز کناری نشسته، رز او را می‌بیند و سریع به ایب می‌گوید:
«خب، بیا از خودش بپرسیم!»
ایب با قاطعیت می‌گوید:
«لازم نیست بپرسیم. واضحه!»
اما نویسنده، که حالا مکالمه را کاملاً شنیده، با لبخند ساده ای می گوید: وقتی بچه بودم، سگم مرد و من هنوز التیام پیدا نکردم.
رز گفت:
داستان سادهٔ یک سگ که می‌میرد و تأثیرش روی صاحبش
ایب بعد از شنیدن حقیقت، برای چند ثانیه کاملاً ساکت می‌شود — یک سکوت تلخ و خجالت‌آور.
رز هم با لحن پیروزمندانه‌ای که فقط یک همسر قدیمی می‌تواند داشته باشد، آرام زیر لب چیزی شبیه «دیدی گفتم؟» می‌گوید.
امیرمسعود فدائی و شاهین محمدی این را خواندند
مریم رودبارانی این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
به دلیل سانسور نظرات (تایید عوامل و فلان قبل از نمایش نظر) در صفحه نمایش «رابین‌هود» نظرم رو اینجا میذارم.

نمایش قابل‌قبولی بود.
نمره ۶.۵ از ۱۰

نقاط قوت:
۱- نمایشنامه و نوع نوشتار قابل‌قبول بود. ریتم بالا پایین داشت.
۲- طراحی صحنه، نور و صدا خوب و طراحی لباس، حرکت و گریم قابل‌قبول بود.
۳- تیم بازیگری قابل‌قبول بودند. ۳ تا صدای خوب شنیده شد.
۴- دوتا ... دیدن ادامه ›› اجرای خیلی جذاب داشت. همخوانی اول ماریا و رابین؛ کاوه آهنگر

نقاط ضعف:
۱- بعضی صحنه ها الکی طولانی و اضافی بود.
۲- کم‌رنگ بودن ساز و نبودن گروه موسیقی و اجرای نشدن زنده قطعات
۳- ناهماهنگی زیاد در گروه دخترا
۴- زیادی شعاری شد.

پ‌ن: شما که این همه بلدید شعار بدید یه سوزنم به خودتون بزنید بد نیست.
۱۱ نفر این را خواندند
سینا این را دوست دارد
منظورتون از کاوه آهنگر، شخصِ بازیگره؟
صبا صالحیان
منظورتون از کاوه آهنگر، شخصِ بازیگره؟
بگم اسپویل میشه. نه یک شخصیت خیلی فرعی بود.
Reza1991s
بگم اسپویل میشه. نه یک شخصیت خیلی فرعی بود.
ممنون 👌
چون کاوه آهنگرِ بازیگر تا جایی که یادم میاد ایران نیست، ذهنم رفت به اون سمت.
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
از همه عوامل و دست اندرکاران این‌ نمایش عمیق و پرمعنا بسیار سپاسگزارم.
در مورد نمایش جزیره آزاد:
شب بسیار خوبی بود،
اجرایی عالی،
فیلمنامه ای قوی,
پرداختی خوب,
نورپردازی خوب,
و انتخاب موسیقی بجا

و مهم تر از همه، نقش تک‌تک بازیگران که قابل تحسین بود

برایتان آرزوی موفقیت دارم و اجراهای بعدی شما را با میل و شوق شرکت خواهم کرد
💐🌹🌷🦋🪴
تحلیل نقش فرش در فرهنگ ترکمن‌صحرا در آینه ترانۀ راک؛
«قالیِ افسانه‌ای گنبد»

globalpress //
گنبدکاووس _ گزارش فرهنگی | انتشار ترانۀ راک «قالیِ افسانه‌ای گنبد» سروده دکتر حجت بقایی، که در ۱۶ آذر ۱۴۰۴ و با تقدیم به حاج‌آقا سعادت‌نژاد مدیر فرش سعادت ارائه شده، موجی تازه از توجه هنری به میراث ناملموس ترکمن‌صحرا را برانگیخته است. ترانه‌ای که با استفاده از زبان موسیقی راک، در عین وفاداری به روح سنتی قالی ترکمن، موفق می‌شود پلی بدیع میان هنر مدرن و ریشه‌های کهن منطقه برقرار کند.
[[ قالی؛ شناسنامه‌ی فرهنگی ترکمن‌صحرا ]]
برای مردم ترکمن، فرش صرفاً یک کالای تزئینی نیست؛ بلکه حافظه‌ای منسجم از تاریخ، اسطوره، جغرافیا و زندگی کوچ‌نشینی است.
نقشهای «گل»، «آیینه»، ... دیدن ادامه ›› «قوش»، «گؤل‌داغ» و دهها نماد دیگر، هریک روایتی از جهان‌بینی و جهان‌زیستی ترکمنهاست؛ روایتی که سینه‌به‌سینه و نسل‌به‌نسل در تار و پود پشم گره خورده است.
در ترانۀ راک یادشده، این مفهوم فرهنگی با جمله‌هایی مانند «تو دل هر نقش، یه آتیش روشنه / عشق ترکمن جاودونه» بازتاب یافته؛ تأکیدی که بر کارکرد هویتی و مناسکی قالی در زندگی ترکمنها صحه می‌گذارد.
[[ بازتاب فرهنگ در موسیقی؛ پیوند راک با ریشه‌های عشایری ]]
نوآوری اصلی ترانه، پیوند زدن موسیقی راک، که معمولاً با ریتمهای خشن و انرژی اعتراضی شناخته می‌شود، به یک موضوع عمیقاً سنتی است.
این تضاد آگاهانه، نقشی مشابه «گره» در فرش ایفا می‌کند: هر ضرب آهنگ همچون ضربۀ شانه بر پود، جهان جدیدی را بر متن سنت حک می‌کند.
جملاتی چون «با هر ضربِ درام / قلبم سمت تو می‌تپه» از این تلاش برای هم‌آوایی میان موسیقی مدرن و روح قالیبافی حکایت دارند؛ گویی ترانه می‌خواهد صدای هزارساله کارگاههای کوچ‌نشین را با فریاد گیتارهای الکتریک در یک قاب واحد جای دهد.
[[ فرش گنبد؛ اسطوره‌ای محلی در قالب یک نماد ملی ]]
گنبدکاووس، با سابقۀ طولانی در تولید فرشهای با نقشهای اصیل ترکمنی، همواره یکی از مراکز مهم بافندگی کشور بوده است.
ترانه نیز با تکرار خطابهایی مانند «ای فرش ماندگار گنبد!» یا «ای افسانۀ هزار ساله!» این شهر را در جایگاه نمادین خود تثبیت می‌کند؛ جایی که هنر قالیبافی نه صرفاً یک صنعت، بلکه یک میراث مشترک قومی، تاریخی و عاطفی است.
اشاره های مکرر به اسبهای وحشی، باد شمال، دشت، خورشید و ریشه‌های خانه نیز بازتابی از محیط زیست ترکمن‌صحراست؛ محیطی که مواد اولیه، رنگهای طبیعی و برداشتهای زیبایی‌شناسانه قالی از دل آن برآمده‌اند.
[[ خوانش انتقادی: موفقیت در مضمون، چالش در فرم ]]
از نگاه تحلیلی، مهمترین قوت کار آن است که ترانه‌سرا توانسته مفهومی عمیقاً سنتی را در قالبی مدرن بازتعریف کند.
انتخاب لحن حماسی–عاطفی، ریسک‌پذیری در استفاده از فرم راک و قرار دادن قالی ترکمن به‌عنوان «قهرمان» ترانه، همگی نشانه‌ای از نگاه نو به میراث بومی است.
با این حال، ساختار روایی قطعه در برخی بخشها به تکرار می‌رسد و می‌تواند با پرداخت داستانی عمیق‌تر یا ایجاد فراز و فرود معنایی، انسجام بیشتری پیدا کند.
همچنین تلفیق راک با تمهای شرقی می‌تواند از نظر موسیقایی چالش‌برانگیز باشد و نیازمند تنظیمی دقیق و چندلایه است تا از سطح شعارگونه فراتر رود.
[[ جمع‌بندی: ادای دینی هنری به میراث ترکمن‌صحرا ]]
ترانه «قالیِ افسانه‌ای گنبد» را می‌توان یکی از نمونه‌های موفق هنر میان‌رشته‌ای در سالهای اخیر دانست؛ اثری که ضمن حفظ احترام به سنت، جسارت ورود به جهان موسیقی مدرن را دارد.
این ترانه یادآور می‌شود که فرش ترکمن نه فقط یک صنعت، بلکه یک حافظۀ زنده، یک روایت فرهنگی و یک هویت جمعی است؛ هویتی که همچنان می‌تواند الهام‌بخش هنر امروز باشد.
+++
امیر مسعود این را خواند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
فیلم Blue moon از ریچارد لینکلیتر را دیدم.
هر چند از امسال هنوز تعدادی فیلم مانده که ببینم ولی بدون تردید برای من این فیلم یه ۵ از ۵ حال خوب کن بود
به شدت پیشنهاد میکنم
در مورد چند فیلم دیگر جدید که امسال دیدم در یک پست جدید امتیاز دادم
۷ ساعت پیش
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
ترانهٔ راک «اسبِ بادِ گنبدکاووس» منتشر شد.

هنر و ادبیات// ۱۵ آذر ۱۴۰۴ – گنبدکاووس؛ ترانهٔ تازه‌ای از دکتر حجت بقایی با نام «اسبِ بادِ گنبدکاووس» امروز منتشر شد؛ اثری در قالب راکِ روایی که تلاش می‌کند روح اسبدوانی ترکمن، هویت قومی و جغرافیای اسطوره‌ای گنبدکاووس را در قالب موسیقی ترکیب کند. انتشار این قطعه، با بازتابهای قابل‌توجهی در جامعهٔ هنری و همچنین میان دوستداران اسبدوانی همراه بوده است.
در این ترانه، «من ترکمانم» نه فقط یک جملهٔ هویتی، بلکه شعار محوری اثر است. تکرار قوم‌نامها، از ترکمن تا قزاق و ایغور دست به گسترش هویتی می‌زند که مرزهای جغرافیایی را می‌شکند و اسب را به سمبل پیوند اقوام تبدیل می‌کند.
منتقدان موسیقی فولکلور معتقدند که این تکرار هویتی، ساختار آهنگ را به سمت «سرود هویت» سوق می‌دهد، امّا در عین حال با فضای راک و بیان احساسی خواننده، به نوعی مانفیست معاصر ترکمنها تبدیل شده است.
در بخشهای مختلف ترانه، اسب نماد آزادی، حرکت، تاریخ و خاک است. شاعر با تصویرهای پیاپی 《سمُش آهنو می‌کوبه》، 《باد توی گیسوی اسبم》، «برو! برو! ... دیدن ادامه ›› برو!» کوشیده ضرباهنگ اسبدوانی را با ریتم موسیقی راک همنوا کند.
منتقدان سبک راک این هم نشینی را «جسورانه» توصیف کرده‌اند؛ ترکیبی از راک غربی و ادبیات حماسی آسیای مرکزی که کمتر در موسیقی فارسی تجربه شده است.
یکی از نکات جذاب این است که؛ در این ترانه، گنبدکاووس تنها یک مکان نیست؛ قهرمان دوم اثر است. از «خاک شور گنبدکاووس» تا «قلب ترکمن‌زمین»، شاعر سعی می‌کند تجربهٔ جمعی یک شهر را در قالب موسیقی بازتاب دهد. این نوع استفاده از مکان به‌عنوان هویت‌ساز، از نظر تحلیل‌گران موسیقی قومی، نقطهٔ قوت اثر محسوب می‌شود.
و اما نقد فنی: تکرار، نقطهٔ قوت یا ضعف؟
برخی تحلیل‌‌گران معتقدند که تکرارهای پرشمار—«من ترکمان هستم!»، «اسب یعنی جان»، «گنبدکاووس!»، در لحظاتی اثر را به مرز شعارزدگی نزدیک می‌کند. در مقابل، طرفداران سبک راک می‌گویند این تکرارها بخشی از ساختار خلسه‌آور راک است و به حس جمعی، شور و پایکوبی موسیقی کمک می‌کند.
در پایان می توان گفت؛ ترانهٔ «اسبِ بادِ گنبدکاووس» همزمان یک بیانیهٔ هویتی، یک قطعهٔ راک، و یک ادای احترام به سنت اسبدوانی ترکمن است. هرچند دربارهٔ میزان موفقیت فرم راک در حمل این محتوای سنگین اختلاف‌نظر وجود دارد، اما انتشار آن قطعاً یک رویداد تازه در موسیقی قوم‌محور ایران به‌شمار می‌آید.
++
همکاری با مستند، نماهنگ، گزارش تصویری، برنامه زنده با موضوع میرزا کوچک در یک روز

هنر روز// حجت بقایی در روزنوشتهای مشاور تحقیق و توسعه نوشت: امروز با چند برنامه همکاری دارم،
که از تقریبا سی استان و شبکه های یک و دو و سه و خبر و تهران و چهار و ... و شبکه های برونمرزی پخش می شود ...


#کنگره
#برنامهـزنده
#برنامهـتلویزیونی
#نماهنگ
#مستند
#حجتـبقایی
#گزارشـخبری
#گزارشـتصویری
عجیبه خودتون آدرس لینک دادین که بلیط عوض شده و اگر مایل به روز مذکور نیستین تغییرش بدین. میریم توی لینک و می بینیم که همون بلیط هست. میریم واسه لغو بلیط باز می بینیم تو همون لینک مربوطه وارد شدیم گزینه لغو هم که نداره. نگران حالتونم. چیزی نشده باشید خدای نکرده. تو این آلودگی هوا خیلی مراقب باشین توروخدا.
یه خبری هم بدین از خودتون بدونم حد اقل هک نشدین. چون این فشل بودن رو فقط می تونه رقیبتون براتون ایجاد کنه.
درود بر شما
جهت بررسی مورد اعلام شده با شما چند بار تماس گرفتیم اما مپوبایل خاموش بود. لطفا بفرمایید بلیت چه برنامه ای را خریده اید؟
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
یک داستان زیبا با هنرنماییهای عالی در یک مکان کاملا اشتباه ، با پرداخت هزینه ی بالا ‌و در نهایت سرماخوردگی شدید . هیچ نتوانستیم از تاتر لذت ببریم و کاملا از این انتخابم پشیمان هستم . کم نیستند سالنهای مجهز و متعارف و معقول که میشد این نمایش را در آنها برگزار کرد
امیر مسعود این را خواند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
عنوان :

*نقش دولت در توسعه زیرساخت‌های فرهنگی و چرایی ماندگاری اقبال عمومی به آثار فاخر سینما و تئاتر*

چکیده:

اقبال مداوم مردم به آثار فاخر گذشته مانند هزاردستان و روزی روزگاری نشان می‌دهد که جامعه همچنان نیازمند محصولات فرهنگی باکیفیت است. این مقاله به بررسی چرایی این علاقه پایدار و نقش دولت در توسعه زیرساخت‌های فرهنگی می‌پردازد و نشان می‌دهد که با انتقال مدل موفق تولیدات گذشته به حوزه تئاتر، می‌توان رکود فرهنگی را برطرف و نشاط اجتماعی را احیا کرد.


---

مقدمه:

فرهنگ و هنر رکن اساسی رشد اجتماعی و هویت‌سازی در هر جامعه‌ای هستند. تجربه ... دیدن ادامه ›› کشورها نشان می‌دهد که رونق هنر زمانی رخ می‌دهد که دولت‌ها در زیرساخت‌ها، حمایت مالی و توسعه فضاهای فرهنگی نقشی فعال داشته باشند. در ایران نیز نمونه‌های موفقی از آثار نمایشی و سینمایی دهه‌های گذشته وجود دارد که باوجود گذر زمان همچنان مخاطب فراوان دارند.


---

چرایی علاقه ماندگار مردم به آثار فاخر گذشته

با وجود گذشت چند دهه، بسیاری از مردم همچنان به تماشای سریال‌ها و فیلم‌های کلاسیک علاقه نشان می‌دهند. دلایل این استمرار فرهنگی را می‌توان این‌گونه تحلیل کرد:

۱. کیفیت ساختاری و محتوایی

آثار ماندگار گذشته بر پایه تحقیق، سناریوی قوی، موسیقی اصیل، کارگردانی دقیق و بازیگری حرفه‌ای شکل گرفته‌اند. این کیفیت باعث شده که حتی نسل‌های جدید نیز با آنها ارتباط برقرار کنند.

۲. سرمایه‌گذاری و حمایت فرهنگی دولت در دوران تولید

در دوره ساخت این آثار، دولت نقش فعالی در تأمین بودجه، فراهم‌سازی فضا، و ایجاد آرامش تولید داشت. همین حمایت موجب شکل‌گیری سریال‌ها و فیلم‌هایی شد که امروز میراث فرهنگی-هنری کشور محسوب می‌شوند.

۳. پاسخ به نیازهای فرهنگی جامعه

آثار فاخر گذشته نه فقط سرگرمی، بلکه تفسیر تاریخی، اخلاقی و اجتماعی ارائه می‌کردند. مردم در شرایط امروز ـ با وجود فشارهای اقتصادی و روانی ـ همچنان به سمت محتوای امیدبخش و هویت‌ساز گرایش دارند.


---

نقش زیرساخت‌های فرهنگی در جذب مخاطب

زیرساخت مناسب فرهنگی می‌تواند رابطه مردم با هنر را تقویت کند. هرجا زیرساخت وجود داشته باشد، فرهنگ رونق می‌گیرد.
نمونه بارز، موج عظیم استقبال از خبر اجرای احتمالی شجریان در برج آزادی بود. این واکنش عمومی نشان داد که مردم از فرهنگ دور نشده‌اند، بلکه فرصت فرهنگی به آنان کم ارائه می‌شود.


---

اگر همین الگو به تئاتر منتقل شود…

تئاتر یکی از زنده‌ترین گونه‌های هنری است؛ برخورد مستقیم بازیگر و مخاطب باعث اثرگذاری عمیق آن می‌شود. اگر دولت مجموعه اقدام‌های زیر را انجام دهد، تئاتر می‌تواند دوباره به اوج برسد:

۱. حمایت مالی و تخصیص بودجه پایدار

تولید آثار فاخر نیازمند بودجه شفاف، حمایت هنرمندان و تأمین هزینه‌های اجرایی است.

۲. توسعه سالن‌های استاندارد در سراسر کشور

تمرکز سالن‌ها در چند شهر بزرگ، نابرابری فرهنگی ایجاد کرده است. توسعه فضاهای نمایشی امکان رقابت و تنوع آثار را افزایش می‌دهد.

۳. حمایت تبلیغاتی و رسانه‌ای

تئاتر بدون معرفی و دیده شدن نمی‌تواند اثرگذاری اجتماعی داشته باشد. دولت می‌تواند فضاهای شهری و رسانه‌های عمومی را در اختیار تولیدات فرهنگی بگذارد.

۴. تقویت آموزش و جذب هنرمندان جوان

مدارس بازیگری، حمایت از تئاتر دانشجویی و کارگاه‌های تخصصی می‌توانند نسل جدید را وارد این عرصه کنند.


---

نتیجه‌گیری

جامعه ایران برخلاف تصور برخی، از هنر فاصله نگرفته است؛ بلکه با کمبود آثار باکیفیت و زیرساخت مناسب روبه‌روست. تجربه آثار ماندگار گذشته نشان می‌دهد که هر زمان کیفیت، معنا و حمایت وجود داشته، مردم نیز به‌صورت گسترده همراه شده‌اند.

بنابراین سرمایه‌گذاری دولت در زیرساخت‌های فرهنگی نه هزینه، بلکه سرمایه‌گذاری بر امید جمعی، نشاط اجتماعی و توسعه فرهنگ ملی است. انتقال این الگو به تئاتر، می‌تواند سکوهای نمایشی را دوباره پر و فقر فرهنگی را کاهش دهد و جامعه را به سمت نشاط و گفتگو سوق دهد.


باتشکر
محمد محمدی پور
#مستند_ساز
#فیلمساز
#فیلمنامه_نویس

بازی آقای شعبانپور در تاتر کتابخانه نیمه شب بسیار عالی و دلنشین که نشان دهنده تبحر ایشان در عرصه تاتر میباشد .امیدوارم همیشه ودر همه حال بدرخشند
امیر مسعود این را خواند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
تاتر کتابخانه نیمه شب
امیر مسعود این را خواند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید