در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | امیرحسین سرمنگانی (هالین)
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 00:12:10
 

همینم دیگه

 ۱۲ خرداد ۱۳۷۳
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
کاری به اکانت‌هایی که اکثرا تازه زده شده و امتیاز کامل دادن و کامنت گذاشتن که ندارم طبیعتا. من میام میبینم نمایش رو و نظرم هم می‌نویسم✌🏻
استاد منتظر نظراتتیم.
۴ روز پیش، سه‌شنبه
حسین چیانی
استاد منتظر نظراتتیم.
رخصت✋🏻
۴ روز پیش، سه‌شنبه
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
📌 ساعت متفاوت...! ساعت خیلی خیلی متفاوت و خاص😶
😄😄😄
۴ روز پیش، سه‌شنبه
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
درسته هزینه کردید که کامنتا نشر داده نشه. ولی خب سوال دارم آقای افشاریان😬
Hamid Reza Zarei و پیمان لسان این را خواندند
یه اجرا یار کارگردان داریم یه اجرا جانشین تهیه کننده :)
همون دوران قاجار فقط این خروجی های اندرونی نمی دونم چرا با این همه خدم و حشم انقدر ضعیف هستن!
۶ روز پیش، یکشنبه
سحر بهروزیان
یه اجرا یار کارگردان داریم یه اجرا جانشین تهیه کننده :) همون دوران قاجار فقط این خروجی های اندرونی نمی دونم چرا با این همه خدم و حشم انقدر ضعیف هستن!
شاید تهیه کننده پولش نمیرسیده بده تیوال تا کامنتارو نشر نده، جانشین اومده داده.
امیدوارم البته برای خود نمایش و کیفیت اجرا هم هزینه کرده باشن. :)
۶ روز پیش، یکشنبه
امیرحسین سرمنگانی (هالین)
شاید تهیه کننده پولش نمیرسیده بده تیوال تا کامنتارو نشر نده، جانشین اومده داده. امیدوارم البته برای خود نمایش و کیفیت اجرا هم هزینه کرده باشن. :)
به زودی مشخص می شه!
۶ روز پیش، یکشنبه
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
📌درباره نمایش نکراسوف | کارگردان: مصطفی کوشکی

اجرای  «نکراسوف» نه صرفاً اقتباسی از نمایشنامه‌ی ژان پل سارتر، بلکه بازآفرینی‌ای بود که هم متن ... دیدن ادامه ›› را جدی گرفته بود و هم جسارت داشت از آن عبور کند. چیزی که روی صحنه دیدیم، نه یک کمدی سیاسی صرف، بلکه تجربه‌ای مدرن از دروغ، رسانه، و فروپاشی هویت در دنیایی بود که خودش را با خنده‌های از سر مستی و یا جوک‌های خبری پنهان می‌کند.

پرده اول، یعنی فضانوردان، در اجرای‌های جدید جابجا شد و به پرده آخر منتقل شد که این اصلاح باعث شد که روایت از گنگی و عدم پیوستگی خارج بشه.
کاراکتر ژرژ، کلاهبردارِ ناامید و در عین حال باهوش، همان نقطه‌ی تلاقی سیاست و نمایش است. او باهوش‌تر از رسانه است، چون بلد است چه چیزی جذاب است. در نمایشی که همه دنبال «تیتر خوب»اند، کسی که حقیقت را بهتر جعل می‌کند، برنده‌ست. ژرژ نماد همان جریانی‌ست که دروغ را با شجاعت و جذابیت می‌فروشد، چون جامعه‌ای داریم که حقیقت را فقط وقتی باور می‌کند که سرگرم‌کننده باشد.
سیبلا و دخترش، دو نسل رسانه
پیرمرد روزنامه‌نگار و دختر فمنیستش، یک دوگانه‌ی واضح اما هوشمندانه‌اند: یکی نماینده نسل رسانه‌ای که دارد از نفس می‌افتد، و دیگری بازتاب نسل جدیدی از خشم، شعار، و شورش. اما نمایش با این‌ها هم صادق نیست؛ چون حتی دختر نیز در آخر درگیر بازی ژرژ می‌شود. در واقع، هیچ‌کس خارج از دروغ نیست. حتی اعتراض، بازی‌ای در زمین همان ساختار است.

طراحی صحنه (تخته‌چوبی معلق با درهای متعدد) تمثیلی بی‌واسطه از جهان معلقِ امروز است: ساختاری ناپایدار، در حال تعلیق، و دائم در حال تغییر موقعیت. پایین آمدن آن به مثابه شکست و کوتاه شدن سقف آرزو‌ها بود و درهایی که باز و بسته می‌شوند، حکم ورودی‌های احتمالی حقیقت یا دروغ‌اند.

تکرار، ولی نه بازگشت
در آخر، نمایش با تکرار دروغ ژرژ به پایان میرسد. ژرژ این بار در لباس کوبریک ظاهر می‌شود و حالا دیگر فقط دروغ نمی‌سازد، بلکه واقعیت هم صحنه‌گردانی می‌کند.

طراحی لباس بازیگران درخور نمایش بود و نمره قبولی را دریافت می‌کند.
طراحی صحنه با این که خلاقانه بود، ولی گاهی باعث آزار مخاطب میشد و با فرم نمایش هم اونجور که باید، جور در نمی‌آمد!

طنز کار بیشتر سعی شده بود که مثل خود نمایشنامه باشد، اما برای شخص من، وقتی به تیکه‌های طنز لحظه‌ای می‌رسید، تو ذوقم می‌خورد و میگفتم ای کاش سعی نکنند که بخندونند مخاطب رو.

روابط بین شخصیت‌ها خیلی سطحی بود و پرداخت نشده بود.
مثل رابطه بین دخترِ سیبلا با ژرژ، که در آخر نمایش دلیلی برای اون غم و یا ایجاداحساس وجود نداشت.
ژرژ در ابتدا خودش رو به عنوان ژرژ معرفی کرد به دخترِ سیبلا، نه نکراسوف!که دختر گفت همون نابغه‌ی کبیر
ولی وسط نمایش خیلی بی‌دلیل دختر به صحنه میاد و به ژرژ میگه که بابام بهم گفت که تو نکراسوف نیستی، که ژرژ میگه پدرت الکلیه.

درباره تبلیغات این نمایش
در تبلیغات نمایش، تصویر بازیگران یکی‌یکی منتشر می‌شود با این جمله‌ی تکرارشونده: «فلانی نکراسوف می‌شود». این انتخاب نه فقط یک شعار تبلیغاتی، بلکه امتداد زبانی و مفهومی خودِ نمایش روی پلتفرم تبلیغ است. جمله‌ای ساده، اما پر از معنا:
نمایش نمی‌گوید «فلانی نقش نکراسوف را بازی می‌کند» بلکه می‌گوید: «نکراسوف می‌شود». این «شدن» بر انتقال هویت و نقش تأکید می‌کند، دقیقاً همان چیزی که در روایت نمایش می‌بینیم: هرکسی ممکن است «نکراسوف» باشد، کافی‌ست که داستان قانع‌کننده‌ای بسازد.

و در آخر من انتظار بیشتری از آقای کوشکی داشتم، و امیدوارم که در آینده، مثل گذشته، نمایش‌های خوب‌تری ببینیم.

📍امتیاز من به این نمایش: ۳ از ۵
متاسفانه تجربه خوبی نبود برای من.
حرفی نزنم بهتره!
موفق باشید💫
علی داوودی (alidavodi)
ممنونم از حضور شما ، با احترام به سلیقه و نظر شما مخاطب عزیز 🖤
۱۱ اردیبهشت
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
اجرای آخر رو به همراه دوستان دیدیم، و من به شخصه لذت بردم وقتی دیدم تهیه‌کننده چقدر کمک کرده به اجرا.
امکانات و فضا باعث رشد این نمایش نسبت به اجراهای قبلی شده بود و هم بازیگر و هم کارگردان و هم سایر عوامل جای مانور و گسترش بیشتری داشتن.
مطمئنم که اگر این نمایش به دور جدید اجرا خواهد رسید و مخاطبین بیشتری از تماشای این نمایش لذت خواهند برد.
نظرم درباره اجرای دوره قبلی در کامنت‌های قبلی هست.
که به این اجرا باتوجه به پیشرفتی که داشت من امتیاز ۴ از ۵ رو میدم.
ممنون از آقای کاظمی و همه عوامل این نمایش
موفق باشید❤️
امیر مسعود و آرش یوسف زاده(هالین) این را خواندند
امید معاوی این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
امشب( چهارشنبه ) دوباره به تماشای این نمایش خواهم نشست.
به دوستان هم پیشنهاد میکنم که تو این سالن حتما این نمایش رو ببینید.😌
امیر مسعود این را خواند
امید معاوی این را دوست دارد
مرجان آقانوری (marjanaghanouri)
مشتاق دیدار هستیم 🌟
۲۷ فروردین
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
به به😍✌🏻
📌نتایج نظرسنجی هالین، سال ۱۴۰۳
و تعداد شرکت کنندگان در نظرسنجی؟
۲۵ اسفند ۱۴۰۳
Hamid Reza Zarei
و تعداد شرکت کنندگان در نظرسنجی؟
در مجموع 94 شرکت‌کننده در نظرسنجی بودند که برای بخش‌های غیرضروری کمتر بود.
۲۵ اسفند ۱۴۰۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
🎭هنرمند و هنردوست گرامی
ممنون از این که تو این نظرسنجی شرکت می‌کنی تا به نتیجه منصفانه برسیم!

انتخاب برترین‌های ۱۴۰۳

https://haalin.ir/poll/

تاریخ اعلام نتایج: ۲۴ اسفند ۱۴۰۳
شاهین محمدی و Hamid Reza Zarei این را خواندند
مریم علیپور این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
در این نمایش واقعا مده‌آ اجرا نمی‌شود.
خودتون می‌تونید برید ببینید!

🔻 درباره نمایش «مده‌آ اجرا نمی‌شود»
نمایش مده‌آ اجرا نمی‌شود اثری است ... دیدن ادامه ›› که نه‌تنها به مده‌آ و مفهوم خیانت می‌پردازد، بلکه فراتر از آن، بستری برای نقد سانسور، مداخله‌ی ایدئولوژیک در هنر، و تضاد بین سنت و مدرنیته می‌سازد. این نمایش با استفاده از متا-تئاتر (تئاتری که خودش را به‌عنوان یک نمایش افشا می‌کند) و شکستن دیوار چهارم، مخاطب را به درون مسئله‌ی پیچیده‌ای از هنر و ممیزی می‌کشاند.


ساختار و روایت
نمایش با یک صحنه‌ی ثانویه آغاز می‌شود: کارگردانی که روی پرده درباره‌ی مده‌آ و خیانت صحبت می‌کند، اما سپس مشخص می‌شود که این نمایش صرفاً درباره‌ی خیانت نیست؛ بلکه در مورد خودِ روند اجرا و موانع بر سر راه آن است. با وجود دو زن با لباس و حرکات آئینی هندی، نمایش بلافاصله از فضای رایج تئاتر ایرانی فاصله می‌گیرد و به نوعی جهان‌شمولی خیانت و درد را نمایش می‌دهد. اما این آزادی دیری نمی‌پاید—چراغ‌ها خاموش می‌شوند و کارگردان(خانم) مجبور است نمایش را مطابق با چارچوب‌های تعیین‌شده بازتعریف کند.

ورود کارگردان(آقا) مذهبی که هیچ‌چیز از تئاتر نمی‌داند و اعمال دستورات سلیقه‌ای و محدودکننده‌ی او، استعاره‌ای است از نیروهایی که بدون شناخت هنر، تلاش می‌کنند آن را کنترل کنند. (مثل نیروهای غیرارگانیک که در پایان این متن متوجه خواهید شد.)
تغییر تدریجی اجرا از یک روایت آزاد و جهانی، به سمت سنت‌های تحمیلی و سپس تعزیه‌خوانی، روندی است که در آن نمایش به‌مرور از مفهوم اولیه‌ی خود تهی می‌شود. در نهایت، تبدیل شدن اجرای زار (که خود بخشی از آیین‌های ایرانی است)، و در نهایت جرمی که زنان روانه‌ی زندان شدند، نشان‌دهنده‌ی چرخه‌ی پایان‌ناپذیر محدودیت‌های اعمال‌شده بر بدن و بیان زنان در هنر است.

تحلیل تماتیک

۱. هنر در چنگال سانسور: نمایش نشان می‌دهد که چگونه روند خلاقیت و آزادی هنری به‌مرور تحت کنترل قرار می‌گیرد. ابتدا ممیزی در حد تغییر لباس است، اما به‌تدریج، محتوای نمایش، فرم اجرا، و حتی انتخاب بازیگران نیز دچار تحریف می‌شود. انتخاب عنوان مده‌آ اجرا نمی‌شود در همین راستا بسیار معنادار است—نه‌تنها مده‌آ، بلکه هر شکلی از بیان آزادانه‌ی هنر سرکوب می‌شود.

۲. جایگاه زن در هنر و جامعه: زنان در این نمایش نه‌تنها اجراگران، بلکه قربانیان سانسور نیز هستند. آن‌ها ابتدا به‌عنوان هنرمندانی آزاد معرفی می‌شوند، اما به‌مرور هویتشان تغییر می‌کند: ابتدا مجبور به پوشیدن لباس سنتی، سپس به خواندنِ بومی، بعد به اجرای تعزیه، و در نهایت به زندان فرستاده می‌شوند. این روند نمایشی، سرنوشتی استعاری برای بسیاری از زنان در عرصه‌ی هنر و اجتماع است.

۳. تئاتر به مثابه‌ی آیینه‌ی جامعه: اجرای مراسم زار در پرده‌ی آخر، نمادی از فرهنگی بومی است که در عین حال که اصالت دارد، توسط همان نیروهای محدودکننده تحمل نمی‌شود. این پارادوکس نشان می‌دهد که حتی سنت‌های خودی نیز زمانی که با تفسیرهای خاص قدرت در تضاد باشند، به حاشیه رانده می‌شوند.

نمادها و نشانه‌شناسی اجرا
رقص هندی در ابتدا: جهانی‌بودن خیانت و درد را نشان می‌دهد.
تغییر لباس و ورود نمادهای سنتی ایرانی: تحمیل یک روایت خاص بر هنر.
تعزیه: تلاشی برای سازگاری با معیارهای مذهبی، که حتی این نیز کفایت نمی‌کند.
اجرای زار: اشاره به سرکوب سنت‌های بومی و همچنین نقش زن در آیین‌های درمانی و اجتماعی.
جایگزینی زنان با مردان در آگهی بازیگری: نادیده‌گرفتن زنان نه‌تنها در هنر، بلکه در روایت‌های رسمی جامعه.

🔻امتیاز من به این نمایش : ۳ از ۵
چرا که با فرم و ساختاری بهتر میشد همین نمایش رو دید!
خسته نباشید💫
ممنونم از نظر جزئی نگرانه شما
چه خوب چه خوب چه خوب
که انقدر دقیق « مده آ اجرا نمی‌شود » رو درک کردید
حال خوبی دارم ‌‌..احساس میکنم نمایش کارش را انجام داد
امشب راحت سر بر بالین میگذرام .
ارادت
۱۳ اسفند ۱۴۰۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
📍درباره نمایش «خانه وا ده» – روایتی از انکار، تحمیل و جنون


«خانه وا ده» اثری است که در مرز بین واقعیت و توهم، پذیرش و انکار، فردیت و جبر ... دیدن ادامه ›› اجتماعی حرکت می‌کند. این نمایش، داستان خانواده‌ای است که اعضایش را وادار می‌کند تا چیزهایی را ببینند که وجود ندارد و چیزهایی را که وجود دارد، نادیده بگیرند. ساختار نمایش، شیوه روایت و طراحی بصری آن، همگی دست به دست هم داده‌اند تا فضایی سیال، پر از شک و بی‌ثباتی ایجاد کنند.

روایت و درون‌مایه: خانواده‌ای در سراشیبی جنون
داستان از یک موقعیت کاملاً واقع‌گرایانه شروع می‌شود، اما خیلی زود مرزهای واقعیت در آن فرو می‌ریزد. شخصیت‌ها یکی‌یکی وارد چالش‌های درونی و اجتماعی می‌شوند؛ پدر برای دختری که از آب بیزار است، لباس شنا می‌خرد و انتظار دارد که او دیگر از آب بدش نیاید. این نخستین نشانه از تحمیل اراده والدین بر فرزندان است.
نقطه عطف اصلی نمایش جایی است که پسر خانواده، وجود هواپیمای تک‌موتوره‌ای را که پدر به‌عنوان هدیه خریده، انکار می‌کند. والدین و دیگر فرزندان تأکید می‌کنند که هواپیما در حیاط خانه است، اما او فقط استخر خالی و درخت‌های خشکیده را می‌بیند. از اینجا به بعد، نمایش به یک آزمایش ذهنی درباره قدرت تلقین و تحمیل باورهای جمعی تبدیل می‌شود.
پسر از سوار شدن به هواپیمای نامرئی سر باز می‌زند و در پرده بعد، او دیگر توسط خانواده دیده نمی‌شود. اینجاست که اثر از یک درام خانوادگی عبور کرده و وارد یک فضای تمثیلی و فلسفی می‌شود. پسر سعی دارد بگوید که هنوز زنده است، اما صدایش شنیده نمی‌شود. در واقع، او از لحاظ فیزیکی حذف نشده، بلکه از لحاظ ذهنی و اجتماعی مرده تلقی می‌شود.
در نهایت، والدین که تا این لحظه سعی داشتند تصویر «خانواده‌ای یکپارچه و منسجم» را حفظ کنند، به‌تدریج شروع به انکار حضور یکدیگر می‌کنند. نمایش در نقطه‌ای تمام می‌شود که دیگر هیچ‌کس، هیچ‌کس را نمی‌بیند. مرز بین مرگ و زندگی، واقعیت و توهم، کاملاً از بین می‌رود.

زبان و فرم اجرایی: تکرار، سکوت و جابه‌جایی منطق
زبان نمایش به‌شدت فرم‌گرا و تمثیلی است. دیالوگ‌ها برخلاف آثار رئالیستی، نه‌تنها روایتگر کنش نیستند، بلکه در لحظاتی کارکردی متناقض پیدا می‌کنند. شخصیت‌ها درباره چیزهایی حرف می‌زنند که ممکن است اصلاً وجود نداشته باشند، و زمانی که باید درباره چیزی واضح صحبت کنند، به سکوت و انکار پناه می‌برند.

تکرارهای کلامی و رفتاری: پدر و مادر بارها یک جمله را تکرار می‌کنند تا دیگران را متقاعد کنند که آنچه می‌گویند حقیقت دارد. این تکنیک، یادآور نمایشنامه‌های ابزورد مثل «کرگدن» یونسکو است.

بی‌توجهی‌ها: لحظاتی که پسر یا خواهرش تلاش می‌کنند خانواده را متوجه حقیقت کنند، اما تنها چیزی که دریافت می‌کنند، سکوت و یا بی‌توجهی است. این سکوت، به‌شدت تأثیرگذار و ترسناک‌تر از هر فریادی است.

جابه‌جایی منطق در دیالوگ‌ها: وقتی پدر اصرار دارد که دختر باید از آب خوشش بیاید، یا زمانی که هواپیمای نامرئی را حقیقت مسلم معرفی می‌کند، یا توپ و چوب تنیس را واقعی می‌داند و برنده و بازنده را خودش مشخص میکند، نمایش منطق روزمره را به چالش می‌کشد و ما را وارد دنیایی می‌کند که قوانین آن نامشخص است.

فرم اجرا، دکوری که دارای چهارچوب و خطوطی محدود استفاده شده تا احساس زندانی‌بودن شخصیت‌ها در یک سیستم فکری بسته را منتقل کند. حرکات بدن بازیگران در پرده پایانی، که با رفتارهای جنون‌آمیز ترکیب شده، نمایش را به یک اجرای فیزیکال و انتزاعی تبدیل می‌کند.

بازیگری: یک چالش دوگانه – مردانی که نقش زن و کودک بازی می‌کنند
یکی از ویژگی‌های خاص نمایش، این است که تمامی شخصیت‌ها توسط بازیگران مرد اجرا می‌شوند. این انتخاب دو کارکرد دارد:
به چالش کشیدن مفهوم جنسیت و نقش‌های خانوادگی
شخصیت‌ها از نظر دیالوگ و رفتار، نقش‌های تثبیت‌شده جنسیتی را اجرا می‌کنند، اما بدن‌های بازیگران این نقش‌ها را زیر سؤال می‌برند. مادر و دختر، با بدن‌هایی که تناسبی با نقششان ندارد، حالتی غیرواقعی و تصنعی پیدا می‌کنند که باعث می‌شود نمایش به سمت فرم تمثیلی و نمادین سوق پیدا کند.

افزودن لایه‌ای از انتزاع به روایت
انتخاب بازیگران مرد، باعث می‌شود که روایت از یک درام خانوادگی صرف، فاصله بگیرد و بیشتر شبیه به یک کابوس جمعی به نظر برسد.
این تکنیک، حس غریبی و نامأنوسی به اثر می‌دهد که کاملاً با مضمون آن همخوانی دارد.
از نظر اجرا، بازی‌ها ترکیبی از بازی‌های واقع‌گرا و حرکات بدن کاملاً کنترل‌شده هستند. لحظاتی که شخصیت‌ها در حال تحمیل باورهای خود بر یکدیگرند، بازی‌ها به‌شدت کنترل‌شده و سردند، اما در پرده آخر که همه چیز فرو می‌پاشد، بازی‌ها به‌شدت پرتحرک و دیوانه‌وار می‌شوند.
در آخر یکی از چیزایی که به شدت برای من جذاب بود ریتم بسیار عالی بود.
و ایده رورانس هم که جالب بود.

موفق باشید و لذت بردم❤️
امتیازم به نمایش: ۵از۵
📌درباره نمایش «احتمال وقوع قتل»

همین ابتدا بگم با توجه به عوامل و بازیگرانی که داشت، انتظار داشتیم یه نمایش خوب ببینیم حداقل.
با گروه هالین رفتیم نمایش رو دیدیم و متاسفانه هیچکدوم از دوستان راضی نبودن که هیچ، عصبی هم شده بودند.

من به شخصه اگر ببینم نمایش حتی یه دیالوگ شوخی جنسی داره و یا با این که بخواد از کمر به پایین صحبت کنه تا خنده بگیره، پسش میزنم. این نمایش کلا از کمر به پایین شروع شد و همونجاهم موند.
داستانی داشت نمایش؟ پیرنگ چی بود؟ آیا روند A به B و ... ... دیدن ادامه ›› رعایت شده بود؟
آیا از پس درامی که وجود نداشت درومده بودند؟ آیا طنز قوی داشت؟ نکته‌ای، نمادی، حرفی در پس پرده‌ای داشت؟
نمایش در مجموع از پس هیچکدوم از این موارد برنیومده بود متاسفانه، و این باعث میشه از این به بعد ما دیگه به عوامل کار برای انتخاب نمایش هم اعتمادی نکنیم.
کاش اجازه بدین اول نمایشنامه و کل نمایش کامل و پخته بشه، بعد ببرید اجرا.
درضمن؛
احتمالا این که در نمایش عواملی از خود کار در بین تماشاچی‌ها باشه و بخنده یه مساله عادی، و البته غیرحرفه‌ای هست.
امیدوارم باتوجه به وضعیت هزینه‌ها، ارزش قائل شید. هم برای خودتون و هنری که دارید و هم برای مخاطبین.
با آرزوی موفقیت✨
📍میانگین امتیاز هالین: ۱ از ۵
خیلی ممنون از وقتی که گذاشتین ، متاسفیم که نتونستیم نظرتون رو جلب کنیم، ممنون از نقدتون🙏🌼
۰۴ اسفند ۱۴۰۳
ممنون از وقتی که گذاشتید و متاسفیم که نظر شما رو جلب نکرد
۰۴ اسفند ۱۴۰۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
یه نمایش رفتم دیدم کلا یک ساعت بود، رورانسش دو ساعت طول کشید.
هر بازیگر یه برگه گرفته بود دستش، داشت از عمه‌هاشم تشکر میکرد دیگه.
خلاصه خوش گذشت، آشنا شدیم با اسامی
به رورانس ۵ از ۵ میدم.
🔻 درباره نمایش « درد »
برای کسایی که حال ندارن بخونن، بگم که من با احترام به عوامل اصلا از این نمایش خوشم نیومد و امتیاز ۲ از ۵ میدم.
‌....
«رنج ... دیدن ادامه ›› نباید تو را غمگین کند.
این همان‌ جایی است که اغلب مردم اشتباه می‌کنند.

رنج قرار است تو را هوشیارتر کند
به اینکه زندگی‌ات نیاز به تغییر دارد.

چون
انسان‌ها زمانی هوشیارتر می‌شون که زخمی شوند،
رنج نباید بیچارگی را بیشتر کند.

رنجت را تحمل نکن،
رنجت را درک کن.»

این جملات از یونگ در ابتدای نمایش داشت پخش میشد، با این تفاوت که در نمایش به جای رنج، کلمه‌ی درد رو جایگزین کردند که بسیار متفاوت هست.

با این شروع، و عواملی که نمایش داشت، من انتظار یک نمایش سنگین و درخور داشتم.
پیرنگ و ایده داستانی چی بود؟
نمایش حول محور بیان شعار خودش پیش رفت.
آیا نمایش میخواست صرفا پذیرش درد رو راحت تر کنه؟ آیا میخواست عدم تعهد در روابط رو راحت و عادی کنه؟
ضد مذهب بود!؟ که حالا برای مجوز مجبور بود با شعارهای غرب زده نمایش رو پیش ببره؟!
هرچی که بود، نمایش حتی از پس این شعاری که میخواست بده برنیومده بود.

آیا داستان انسجام داشت؟
خیر!! شروع که با یونگ تحریف شده بود، شروعِ بازیگران با گفتگوی معمولی بود. بعد به سمت جر و بحث کشیده شد، بعد یه اتفاق کلیشه که جوابِ آزمایش بارداری بود که بازم با جواب قابل پیش‌بینی مرد مواجهه شدیم.
بعد رفت سمت طنزهای سطحی، بعد یهو وسط طنز کارکترها متوهم شدن که اصلا این توهم منطقی نداشت. بعد پدر اومد اونم یه سری طنز انداخت. بعد راهبه‌ها اومدن... دنبال بازی کردن...! بعد دنبال ناخن گشتن همه... اصلا شرحه شرحه...!! غیر منسجم!

آیا تعلیق داشت؟
نمایشنامه تعلیق نداشت.
ولی من تو تعلیق بودم و همش منتظر بودم ببینم خب که چی؟! آیا اصلا قراره اتفاقی بیوفته؟!

نورپردازی خاصی نداشت کار و یه نور کلی بود.

طراحی صحنه هم که معمولی بود.

بازیگری هم که سه کارکتر متوسط بود، نقش سنگینی هم نداشتن.
در ابتدای نمایش هم که بازیگران با صدای آروم صحبت میکردن و گاهی خودشون هم نمیشنیدن چی میگفتن.

بازیگر اضافه زیاد داشت نمایش و کارگردان میتونست حداقل از ۳ تا بازیگرِ دیگه بازی بگیره.

سلام و سپاس بابت بازخورد دقیق و صادقانه‌تان
احترام کامل به نظر شما داریم و متوجه‌ایم که نمایش نتوانسته انتظارات شما را برآورده کند. این بازخوردها برای ما بسیار ارزشمند هستند و به ما کمک می‌کنند تا در آینده بهتر عمل کنیم.
جملاتی که در ابتدای نمایش پخش شد، برداشتی آزاد از مفاهیم فلسفه یونگ درباره‌ی رنج، رشد شخصی و هوشیاری است. تغییر کلمه‌ی "رنج" به "درد" در نمایش، با هدف ایجاد ارتباط بیشتر با فضای داستان و شخصیت‌ها انجام شد. با این حال، متوجه‌ایم که این تغییر ممکن است ... دیدن ادامه ›› برای برخی مخاطبان باعث ایجاد ابهام یا تغییر در مفهوم اصلی شده باشد.
شما به برخی از ضعف‌های نمایش، مانند عدم انسجام در انتقال داستان، نبود تعلیق، و طراحی صحنه و نورپردازی معمولی اشاره کردید. این نکات قطع ن در بررسی‌های بعدی ما برای بهبود کار مد نظر قرار خواهند گرفت. همچنین، درباره‌ی بازیگران و نحوه اجرای دیالوگ‌ها، متوجه‌ایم که برخی بخش‌ها نیاز به وضوح و انرژی بیشتری داشته‌اند و این موضوع را جدی خواهیم گرفت.
هدف ما این بود که مفاهیمی مانند رنج، درد و تغییر را در قالب یک داستان انسانی و قابل ارتباط با مخاطب بیان کنیم. اما به نظر می‌رسد که این مفاهیم به خوبی انتقال داده نشده‌اند و این موضوع را به عنوان یک چالش برای خودمان در نظر می‌گیریم.
صدای آرام بازیگران در ابتدای نمایش و حضور بازیگران اضافه، قابل تأمل هستند. به اطمینان در اجراهای بعدی به این موارد توجه بیشتری خواهیم کرد تا کیفیت صدا و وضوح دیالوگ‌ها بهبود یابد. همچنین، درباره‌ی صحنه‌های گرگ و بره و حضور کشیش، نکات شما را مد نظر قرار خواهیم داد تا اجرا از نظر مفهومی و بصری هماهنگی بیشتری داشته باشد.
باز هم از شما به خاطر این بازخورد صادقانه و دقیق متشکریم. امیدواریم در آینده بتوانیم تجربه‌های بهتری خلق کنیم و شاهد حضور دوباره‌ی شما باشیم.

۲۴ بهمن ۱۴۰۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
حس میکنم تنها نمایشی هستش که همه کامنتاش واقعیه🙂
من صبر کردم ببینم خواننده‌ها و رپرها که اومدن، آیا استعدادی دارند یا صرفا برای پول اومدن!؟
دیدم نه! صرفا داره گند زده میشه به تئاتر.
حالا هرچقدرم بگید هیچ اشکالی نداره خواننده و رپر بیاد تئاتر و بازیگری! من نمی‌پذیرم !
با نهایت احترام هر نمایشی هم که متوجه شم رپر و خواننده و بلاگر، بازیگرش باشه، نه میرم و نه پیشنهاد میکنم.
امیدوارم هرکسی در جایگاه خودش، به شکل درست موفق باشه!
نمایش‌های؛

جن زدگان

من

چون آخراشه گفتم بگم که از دست ندید.✌🏻


میثم هنزکی، سپهر و Farzane 69 این را خواندند
پونه ٢٥ این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
با توجه به تیم، نمایش خوبی به نظر میاد.
به هر حال در ۲۲ بهمن به تماشای « درد » خواهم نشست. :)
چه همخوانی جالبی ...تاریخ ۲۲بهمن و کلمه ی درد
۱۸ بهمن ۱۴۰۳
سهیلا دیلمی
واقعا متاسفم برای اون وقت و هزینه ای که گذاشتیم برای دیدن این نمایش مزخرف،نه موضوع پرباری نه بازیه خوبی و نه صحنه نمایش چشم گیر و جذابی!!،فکر میکنم سالنم همه آشناهای خود اون عوامل پر کرده بود.،واقعا ...
موافقم. دربارش مینویسم. دلم پره
۲۳ بهمن ۱۴۰۳
سهیلا دیلمی
واقعا متاسفم برای اون وقت و هزینه ای که گذاشتیم برای دیدن این نمایش مزخرف،نه موضوع پرباری نه بازیه خوبی و نه صحنه نمایش چشم گیر و جذابی!!،فکر میکنم سالنم همه آشناهای خود اون عوامل پر کرده بود.،واقعا ...
میشه از واژه مزخرف استفاده نکنید ؟
تا کی بگیم دوستان کلمه های مزخرف،اشغال،زباله،کثافت و کلماتی از این این دست بار معنایی سنگینی داره
کلی ادم تو این کار زحمت کشیدن اینکه خوشمون نمیاد دلیل نمیشه اینجوری بگیم
من هم نمایش رو دیروز دیدم سلیقم نبود اصلا هم نبود و اصلا هم دوس نداشتم اما مزخرف کلمه اصلا مناسبی نیست برای نمایشی که دوست نداشتید و برای شمایی که از هنر حمایت میکنید ،حداقل احترام بذارید به کسانی که به هر دلیلی خوششون اومده از این کار
ممنونم
۲۳ بهمن ۱۴۰۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خب پس من از الان منتظر نمایش « پرگنت » به کارگردانی محمد برهمنی و تیم خفن بالن هستم.
باشد که مجدد رستگار شویم!🙌
 

زمینه‌های فعالیت

شعر و ادبیات
تئاتر

تماس‌ها

تلگرام